کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل دو

      فصل دو


    قطار به سوى مشهد در حركت بود و من روى صندلى خود نشسته بودم و مطالعه مى كردم. وقتى كتاب تمام شد از كوپه بيرون آمدم تا به ساير كوپه ها سر بزنم. مى خواستم با مردم گفتگو كنم و نكاتى را بياموزم.
    بعد از ظهر جالبى بود. با افراد زيادى گفتگو كردم، فضاى هر كوپه با ديگرى فرق داشت. مثلاً در يك كوپه بحث داغ سياسى بود و در كوپه ديگر، سخن از بازى فوتبال بود.
    در كوپه اى هم عدّه اى مشغول ديدن فيلم بودند و در جاى ديگر، گروهى مباحث دينى داشتند.
    تقريباً به حدود ده كوپه سر زدم. به آخرين كوپه كه رسيدم ديدم آنها همه در خواب خوش هستند!
    نگاه به ساعتم كردم فهميدم كه حدود سه ساعت است در ميان مسافران پرسه زده ام و اكنون ديگر بايد به كوپه خود بازگردم.
    وقتى به كوپه خود آمدم، كنار پنجره نشستم و به فكر فرو رفتم. هر كدام از مسافران كارى مى كردند; امّا در عين حال، آنها همه به سوى هدف خود در حركت بودند.
    مقصد ما مشهد بود و هر لحظه به مقصد خود نزديك تر مى شديم، مهم اين نبود كه چه مى كرديم، مهم اين بود; همه ما در قطارى بوديم كه به مشهد مى رفت.
    در آن لحظه بود كه فهميدم چرا خدا از ما خواسته تا در هر نماز بگوييم: "ما را به راه راست هدايت كن".
    در نماز از خدا توفيق عبادت نمى خواهيم، بلكه از او مى خواهيم ما را در مسيرى درست هدايت فرمايد.
    ساده تر بگويم: ما از خدا مى خواهيم ما را سوار قطار خودش كند كه اگر در اين قطار باشيم خواب ما، تفريح ما، غذا خوردن ما، استراحت ما، زيبا است.
    امّا واى از آن روزى كه ما سوار قطارى شويم و آن قطار به سوى خدا نرود!
    اگر در آن قطار، تمام شبانه روز هم مشغول عبادت باشيم فايده اى ندارد.
    حتماً ديده اى افرادى كه يك مشت ريش دارند و هميشه تسبيح به دست هستند; امّا وقتى به آنها نزديك مى شوى مى بينى كه بعضى از آنها براى ريا و رياست دنيا اين كار را مى كنند.
    آنها سوار قطار مكر و خودپرستى شده اند و اين قطار هيچ گاه آنها را به مقصد بهشت نمى رساند. شيطان هيچ كارى به نماز و عبادت آنها ندارد، چرا كه آنها در قطار شيطان هستند، هر كارى بكنند سرانجام آنها، رضايت خدا نخواهد بود.
    در ايستگاه دنيا قطارهاى بسيارى شبيه به هم وجود دارد، هر كدام فرياد مى زنند: ما شما را به شهر سعادت مى بريم!
    و چه بسا ما ندانيم كدام راست مى گويند و كدام دروغ! بعضى از اين قطارها آن قدر زيبا و دل فريب است كه دل هر كسى را مى ربايد، شعارهاى تبليغاتى بعضى از آنها چنين است: "پيش به سوى سعادت!"
    امّا وقتى سوار مى شوى و مقدارى راه مى روى، تازه مى فهمى كه اين قطار به شهر سعادت نمى رود و فريب خورده اى!
    پس چه كسى مى تواند تو را در انتخاب قطار واقعى يارى كند؟
    همان كسى كه از تو خواسته تا هر روز در نماز بگويى: "مرا به راه راست هدايت كن".
    اگر ما سوار قطار خدا شويم حتماً به سعادت و خوشبختى خواهيم رسيد. آن روز من فهميدم كه اين دعا چقدر مهم است، افسوس با آن كه يك عمر نماز خوانده ام; امّا نفهميدم كه با خداى خود چه گفته ام!
    قرآن دعاى بندگان را چنين بيان مى كند:
    (اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ ).
    بار خدايا، ما را به راه راست هدايت نما.[3]
    تدبّرى در آيه :
    در زبان عربى، واژه هاى "طريق" و "صراط"، به معناى "راه" است. وقتى ما بخواهيم از راهى سخن بگوييم كه اصلى و وسيع است، از واژه "صراط" استفاده مى كنيم; امّا وقتى بخواهيم به مسيرى اشاره كنيم كه پيمودن آن با سختى همراه است از واژه "طريق" استفاده مى كنيم.
    پس واژه "صراط" به وسيع بودن راه و راحت بودن سفر در آن اشاره دارد.
    اگر در بزرگراه به سوى مشهد در حركت باشى، مى توانى بگويى من در صراط مشهد هستم. ولى اگر در جاده اى كم عرض به سوى مشهد در حركت باشى و سختى بكشى، بايد بگويى من در طريق مشهد هستم.[4]
    قرآن در اين آيه به ما مى آموزد كه از خدا بخواهيم ما را به صراط درست هدايت كند. راهى كه وسيع و واضح است و در آن هيچ ابهام و مشكلى نيست.[5]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲: از كتاب يك سبد آسمان نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن