کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل چهار

      فصل چهار


    شرمنده زن و بچه خود شده اى. چند روز است كه نتوانسته اى براى آنها غذا و پوشاك مناسبى تهيّه كنى.
    از هر كسى كه مى شناختى، پول قرض گرفته اى و ديگر نمى دانى چه كنى. يادت مى آيد كه با فرماندار مدينه آشنا هستى و براى همين با خود مى گويى خوب است بروم و شرح حال خود را براى او بگويم، شايد او بتواند كمكى كند.
    امّا فرماندار كه دست نشانده حكومت طاغوت (بنى أميّه) است و دستش به خون شيعيان و فرزندان حضرت زهرا(عليها السلام) آلوده است، آيا درست است از او تقاضاى كمك كنى؟
    بر سر دو راهى گير كرده اى و نمى دانى چه بايد كنى. وقتى امروز نگاهت به چهره زرد و رنگ پريده كودكانت مى افتد، تصميم خود را مى گيرى و به سوى فرماندارى مدينه حركت مى كنى. ديوارهاى فرماندارى مدينه را مى بينى، خوب است زود وارد فرماندارى شوى، چون هر لحظه ممكن است يكى از دوستانت از اينجا عبور كند و تو را ببيند.
    او كيست كه به اين سمت مى آيد؟ نكند او تو را بشناسد؟
    واى، او پسر عموى امام صادق(عليه السلام) است ! او بارها تو را در خانه آن حضرت ديده است.
    او اين وقت روز، اينجا چه مى كند؟ حالا چه بايد بكنى؟ اگر بپرسد كه اينجا چه مى كنى چه جوابى خواهى داد؟
    ولى هيچ چيز بهتر از راستگويى نيست !
    او جلو مى آيد و بعد از سلام، با تو دست مى دهد.
    ــ كجا مى روى؟
    ــ داشتم نزد فرماندار مى رفتم.
    ــ براى چه؟
    ــ فقر و ندارى، تمام زندگى مرا گرفته است، براى تقاضاى كمك نزد او مى روم.
    ــ بدان كه اميد تو نا اميد خواهد شد زيرا به در خانه غير خدا مى روى، تو بايد به درِ خانه كسى بروى كه اميدت را نا اميد نمى كند و كرمش بيش از همه است، آيا مى خواهى حديثى را كه از امام صادق(عليه السلام) شنيده ام برايت بگويم؟
    ــ بله.
    ــ يك روز كه خدمت آن حضرت بودم، ايشان فرمودند: "خداوند به يكى از پيامبران خود اين چنين وحى كرد: من اميد هر كس را كه به غير من اميد داشته باشد نا اميد مى كنم. چگونه است كه بنده من در سختى ها به كس ديگرى اميد مى بندد؟ مگر درِ خانه من به روى كسى كه مرا بخواند بسته است؟ من آن خدايى هستم كه قبل از آنكه بندگانم مرا بخوانند به آنها كرم و مهربانى مى كنم، آيا اكنون كه مرا صدا مى زنند آنها را نا اميد مى كنم؟"; اكنون اختيار با خودت است، مى خواهى به فرماندار طاغوت پناه ببر و يا اينكه به خدا توكّل كن.
    تو در فكر فرو مى روى. اين سخن تو را به فكر فرو مى برد. دوست دارى بار ديگر اين سخن را بشنوى. از دوستت مى خواهى تا يك بار ديگر اين سخن را برايت تكرار كند.
    او هم قبول مى كند و براى بار دوم اين حديث را براى تو نقل مى كند و تو با دقّت تمام به حديث گوش فرا مى دهى.
    بعد از شنيدن اين سخن، با خود عهد مى كنى كه ديگر از مردم چيزى نخواهى و براى همين از رفتن به فرماندارى، خوددارى مى كنى.
    مدّتى نمى گذرد كه خداوند به وعده خود وفا مى كند و از جايى كه باور نمى كردى پول زيادى به دستت مى رساند و تو از فقر نجات پيدا مى كنى، و اين نتيجه توكّل به خداست.[8]
    قرآن مى گويد:
    (وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ).
    از خدا پروا كنيد و مؤمنان فقط بر خدا توكّل مى كنند.[9]
    تدبّرى در آيه :
    در سخنان و احاديث اهل بيت(عليهم السلام) به آثار توكّل به خدا اشاره زيادى شده است و از مهمّترين نشانه هاى ايمان شمرده شده است.[10]
    كسانى كه در كارهاى خود به خدا توكّل داشته باشند به موفّقيت هاى بزرگ مى رسند.
    آنها هيچ گاه نااميد نمى شوند و از آماده نبودن مقدّمات كار، دلسرد نمى گردند. آنها صبر نمى كنند تا شرايط مناسبى برايشان فراهم شود. آنها با توكّل به خدا، شرايط مناسب را براى خود فراهم مى سازند.
    آنها نياز به تشويق ديگران ندارند و هيچ وقت سرزنش مردم آنها را از هدفى كه دارند باز نمى دارد.
    توكّل باعث مى شود تا وقتى با خدا هستى از هيچ چيز و هيچ كس نترسى و با آرامش به سوى هدف خويش پيش بروى.[11]
    آنانى كه از بزرگى هدف مى ترسند بايد بدانند با توكّل مى توان به همه هدف هاى بزرگ رسيد.
    توكّل راز موفّقيت مردان بزرگ است كه تاريخ را از آنِ خود ساختند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴: از كتاب يك سبد آسمان نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن