کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل دوازده

      فصل دوازده


    تو نوجوانى هستى كه در شهر بروجرد زندگى مى كنى و به تحصيل علوم دينى مشغول هستى. پدر تو از بزرگان اين شهر است. امروز قرار است فرماندار به خانه شما بيايد و همه مى خواهند فرماندار را ببينند.
    فرماندار وارد خانه مى شود و پدر به استقبال او رفته و او را به اتاق پذيرايى راهنمايى مى كند; امّا تو از اتاق خود بيرون نمى آيى. بايد درس بخوانى، جامعه به علم و دانش تو نياز دارد. تو هنوز جوان هستى بايد تا مى توانى بهره بگيرى و براى فرداى شيعيان، سرمايه اى باشى.
    ساعتى مى گذرد، فرماندار مى خواهد برود; امّا او قبل از رفتن، سراغ تو را از پدر مى گيرد. او مى خواهد تو را ببيند.
    پدر به دنبال تو مى فرستد و تو هم از جا بلند مى شوى و نزد پدر مى روى.
    فرماندار وقتى تو را مى بيند به احترام تو تمام قد مى ايستد، او به تو خيلى علاقمند است، از اين كه جوانى در سن و سال تو در اين شهر اين قدر رشد علمى داشته است، خوشحال مى شود.
    همه تعجّب مى كنند چطور شده كه فرماندارِ مغرور اين قدر به تو احترام مى گذارد.
    مهمانى تمام مى شود و فرماندار با همراهان خانه را ترك مى كند. با رفتن مهمان ها، غوغايى در درون تو بر پا مى شود، سراسر وجودت اضطراب است، نمى دانى كه چرا روحت آرام ندارد. در حياط قدم مى زنى و فكر مى كنى.
    سرانجام مى فهمى كه چه شده است، آرى، تو به فرماندار علاقه پيدا كرده اى!
    روزگار ظلم و ستم است و اين فرماندار، دست نشانده طاغوت مى باشد، او در اين شهر ظلم و ستم زيادى نموده است.
    با خود فكر مى كنى و راه حلّى مى جويى. نزد پدر مى روى، سلام مى كنى و مى نشينى.
    پدر به تو نگاه مى كند، مى فهمد كه براى كارى آمده اى:
    ــ پسرم! آيا حرفى مى خواهى بزنى؟
    ــ آرى، مى خواهم اجازه بدهى كه از اين شهر بروم، اينجا ديگر جاى ماندن من نيست.
    ــ براى چه؟
    ــ راستش را بخواهيد از وقتى كه فرماندار به من محبّت نموده است احساس كرده ام كه او را دوست دارم. من بايد از كسى كه ظلم و ستم مى كند بيزار باشم. ديگر اين شهر جاى من نيست.
    پدر به تو نگاه مى كند، در تو آينده اى درخشان مى بيند، مى فهمد كه تو ادامه دهنده راه كسانى هستى كه استقلال حوزه هاى علميّه شيعه، آرمان آنها بود.
    او به تو آفرين مى گويد و مقدّمات هجرت تو را فراهم مى كند.
    تو رنج سفر را تحمّل مى كنى تا آزاد باشى و آزادمرد! تو نمى توانى درس بخوانى تا پيرو حكومت بشوى و به پول و رياست برسى و ظلم را توجيه كنى![33]
    واين چنين است كه تو علامه بحرالعلوم مى شوى و مايه افتخار تشيّع!
    نام تو سرمشق همه علماى آزاد انديش شيعه مى شود. آنهايى كه به هيچ حكومتى وابسته نشدند. اين تفاوت علماى شيعه با علماى سُنّى بود. علماى سُنّى وامدار حكومت زمان خود بودند، از آنها حقوق مى گرفتند و ظلم آنها را توجيه مى كردند; امّا علماى راستين شيعه در مقابل حكومت ها مى ايستادند. خونشان بر زمين مى ريخت; امّا هرگز دست از آرمان استقلال خواهى خود برنمى داشتند.
    قرآن مى گويد:
    (وَ لاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَـلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ).
    به كسانى كه ظلم مى كنند تمايل پيدا نكنيد كه آتش دوزخ به شما خواهد رسيد.[34]
    تدبّرى در آيه :
    معولاً در زبان عربى براى مفهوم "ميل پيدا كردن" از دو واژه استفاده مى شود: "ميل" و "ركون". ميان اين دو واژه تفاوت دقيقى وجود دارد:
    فرض كن كه در زمان حكومتى زندگى مى كنى كه ظلم و ستم زيادى صورت مى گيرد و تبليغات زيادى مى شود تا مردم فريب بخورند و از حقيقت دور بمانند.
    ممكن است تحت تأثير تبليغات، فريب بخورى و به آن ظالمان علاقمند شوى; امّا اين ميل پيدا كردن همراه با اعتماد نيست.
    بعد از مدّتى كه حقيقت براى تو روشن شد دوباره از ظالمان بيزار مى شوى. در زبان عربى به اين نوع علاقه، "ميل" مى گويند.
    امّا يك وقت است تو به حكومت ظلم و ستم علاقمند مى شوى و حاضر نيستى از يارى آنها دست بردارى. تو به اين حكومت اطمينان پيدا مى كنى و خودت را با حكومت گره مى زنى و خودت جزئى از آن مى شوى.
    تو اين كار را به اختيار خودت و از روى عمد انجام داده اى. در زبان عربى به اين نوع علاقه، "ركون" مى گويند.[35]
    قرآن به ما هشدار مى دهد مواظب باشيم و به ظالمان علاقه مند نشويم و يار و ياور ستمكاران نشويم كه در اين صورت عذاب در انتظار ما مى باشد.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۲: از كتاب يك سبد آسمان نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن