کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل پنج

      فصل پنج


    به كارگاه آجرپزى رفته بودم تا يكى از دوستانم را ببينم. در آنجا بود كه با توليد آجر بيشتر آشنا شدم.
    من هميشه خيال مى كردم كه براى تهيّه آجر، ماده اى مثل چسب به خاك اضافه مى كنند تا آجر محكم شود. در آنجا ديدم كه كارگران خاك را فقط با آب مخلوط مى كنند تا گل درست شود. بعد آن گل را قالب مى گيرند و به شكل آجر درمى آورند و سپس آن را در آفتاب قرار مى دهند تا خشك شود.
    اين آجرها بسيار سست بودند و حتّى اگر باران بر روى آنها مى باريد شكل خود را از دست مى دادند و دوباره به همان خاك تبديل مى شدند.
    دوستم براى من توضيح داد كه همين آتشِ داغ باعث مى شود تا اين آجرها محكم و بادوام شوند، در واقع ارزشى كه آجر دارد به خاطر همين آتش است.
    آن روز متوجّه شدم هر آجرى كه به شعله آتش نزديك تر باشد محكم تر مى شود و هر آجرى كه از آتش دور باشد سست است.
    يكى از كارگرها آجرى را به من نشان داد و گفت: اگر بتوانى اين آجر را با كلنگ بشكنى به تو جايزه مى دهم! اين آجر از بتن و سيمان، محكم تر است زيرا بسيار نزديك آتش بوده است.
    آن روز من به فكر فرو رفتم و به ياد بلاها و سختى هايى كه در زندگى پيش مى آيد افتادم. به راستى، اين مشكلات هستند كه انسان را مى سازند و محكم مى كنند.
    آيا شنيده اى كه خدا هر كس را بيشتر دوست دارد بلاى بيشترى براى او مى فرستد؟
    بلا و سختى ها همان آتشى است كه باعث مى شود ما قيمت پيدا كنيم، ارزش پيدا كنيم و ساخته بشويم.
    روح انسان فقط در كوره بلا است كه مى تواند از ضعف ها و كاستى هاى خود آگاه شود و به اصلاح آنها بپردازد.
    پس بلا چيز بدى نيست، بلا باعث مى شود تا از دنيا دل بكنيم و بيشتر به ياد خدا باشيم و به درگاه او رو آورده و تضرّع كنيم.
    اگر بلا نباشد دل ما براى هميشه اسير دنيا مى شود، ارزش ما كم و كم تر مى شود، اين بلاست كه دل هاى ما را آسمانى مى كند.
    قرآن مى گويد:
    (فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ).
    آنان را به رنج و بلا وسختى گرفتار كرديم تا به درگاه ما تضرّع و زارى كنند.[12]
    تدبّرى در آيه :
    آيا مى دانى چه تفاوتى ميان واژه "دعا" و "تضرّع" وجود دارد؟
    "دعا" همان سخن گفتن با خدا و خواندن او مى باشد. گاه حاجتى دارى و از خدا مى خواهى تا تو را به آرزويت برساند و براى همين دعا مى كنى، گاه از روى عادت دعا مى خوانى و هيچ توجّه قلبى ندارى، امّا موقعى كه شرايط بر تو سخت شده باشد، احساس مى كنى كه دنيا برايت كوچك شده است، سختى و مشكلات فشار آورده است و غوغايى در درونت بر پا شده است.
    اينجا ديگر با تمام وجود خدا را صدا مى زنى و از او مى خواهى تو را نجات بدهد. به اين حالت تو، "تضرّع" مى گويند.
    پس "دعا"، خواندن خداوند در همه حالت ها است; امّا "تضرّع" وقتى است كه تو خدا را با تمام وجودت صدا مى زنى زيرا بلا و سختى به سويت هجوم آورده است و تو هيچ پناهگاهى جز خداى خودت ندارى.[13]
    قرآن مى گويد كه خدا بندگان خود را به بلا گرفتار مى كند تا آنها تضرّع كنند و وقتى آن حالت تضرّع براى انسان پيش مى آيد، او ارزش پيدا مى كند، زيرا او از دنيا دل بريده و رو به خدا آورده است.[14]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵: از كتاب يك سبد آسمان نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن