خيلى ها بين "عقد" و "عروسى" فاصله زيادى مى اندازند، گاهى اين فاصله تا دو سال هم طول مى كشد، اين كار لذّت زندگى مشترك را كم مى كند و چه بسا باعث خستگى عروس و داماد مى شود و گاهى همين مساله باعث مى شود اختلافات شديد پيش بيايد، وقتى مراسم عقد برگزار شد بايد هر چه سريعتر زندگى مشترك را در زير يك سقف آغاز كرد.
بانوى من! فاصله عقد و عروسى تو فقط يك ماه بود، همه پيروان تو بايد اين مطلب را الگوى خود قرار بدهند، وقتى يك ماه از عقد تو گذشت، زنان نزد پيامبر آمدند و به او گفتند:
ــ على(عليه السلام) مى خواهد همسرش در كنارش باشد.
ــ چرا على(عليه السلام) خودش اين مطلب را به من نگفت؟
ــ او از شما خجالت مى كشيد كه اين مطلب را بازگو كند.
ــ از شما مى خواهم مقدّمات اين كار را فراهم سازيد.
و اين گونه بود كه تو آماده رفتن به خانه بخت شدى، وقتى وارد خانه على(عليه السلام)شدى، پيامبر نيز به آنجا آمد، او ظرف آبى را با خود آورده بود، دعايى بر آن آب خواند و به على(عليه السلام) گفت: "يا على! از اين آب بنوش و وضو بگير!". سپس به تو گفت: "از اين آب بنوش و وضو بگير!". بعد از آن پيامبر به تو گفت: "دخترم! بدان كه شوهر تو زودتر از همه به خدا ايمان آورد، بدان كه اخلاق او از همه نيكوتر است".
در آن شب، پدر تو از ارزش هاى آسمانى على(عليه السلام) سخن گفت، از ايمان و اخلاق نيكوى او! آرى، خوشبختى يك زن در اين است كه مرد او، ايمان داشته باشد و اخلاقش نيكو باشد، ثروت يك مرد، هرگز زن را خوشبخت نمى كند...
[9]