روزهاى آخر زندگى تو بود، در بستر بيمارى در خواب بودى، چشمان خود را باز كردى، على(عليه السلام) را در بالاى سر خود ديدى كه آرام آرام گريه مى كرد، قطرات اشك على(عليه السلام) بر صورت تو مى چكيد. اشك چشم على(عليه السلام) را گرفتى و بر چهره خود كشيدى و چنين گفتى: "على جان! از پدرم شنيدم كه اشك كسى كه غم به دل دارد، باعث رحمت خدا مى شود، على جان! تو غم به دل دارى، من اشك تو را به چهره ام مى كشم تا به رحمت خدا برسم".
[70] تو با اين كار خود درس بزرگى به تاريخ دادى، اشكِ مظلوم، حرمت دارد، اشك مظلوم، شفاىِ دل است و رحمت خدا را نصيب انسان مى كند، آيا تاريخ مظلوم تر از على(عليه السلام) ديده است؟ روزهاى تنهايى على(عليه السلام) نزديك بود، وقتى تو از دنيا بروى، على(عليه السلام) نزد چه كسى اشك خواهد ريخت؟ بعد از رفتن تو، ديگر بايد به بيابان برود و با چاه درد دل كند و اشك بريزد!