تو همواره انگشتر عقيق به دست داشتى، بر روى انگشتر تو، اين جمله نوشته شده بود: "اَمِنَ المُتوَكِّلُون"، يعنى كسانى كه به خدا توكّل كنند از خطرها در امان هستند.
[80] من لحظه اى به اين جمله فكر مى كنم، تو كه سرآمد اهل توكّل بودى، ولى چرا به مصيبت ها و سختى ها مبتلا شدى؟ دشمن به خانه تو هجوم آورد و آنجا را به آتش كشيد و تو را زير تازيانه ها قرار داد، پس چرا از آن خطرها در امان نبودى؟ اين سؤال مرا چه كسى پاسخ مى دهد؟
هر كس به خدا توكّل كند، ديگر از غير خدا نمى هراسد، حكومت كودتا خانه تو را آتش زد، او مى خواست تو بهراسى و دست از يارى حقّ و حقيقت بردارى، ولى تو ذرّه اى در اين ميدان كوتاه نيامدى، به خدا توكّل كرده بودى و تك و تنها در مقابل ظلم يك حكومت ايستادى و پيروز اين ميدان شدى.
هجوم به خانه خطرى نبود كه تو از آن به خدا پناه ببرى، تو با تمام وجود به ميدان مبارزه با طاغوت آمدى و مى دانستى مبارزه با طاغوت اين سختى ها را دارد، تو از چيز ديگرى مى هراسيدى، از اين كه دين خدا نابود شود، خدا تو را از آنچه مى ترسيدى در امان داشت. آن حكومت مى خواست دين پدر تو را از بين ببرد، ولى هنوز صداى اذان از گلدسته ها به گوش مى رسد و اين نشانه پيروزى توست، تو به خدا توكّل كردى و بر دشمن پيروز شدى!