کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    احزاب : آيه ۳ - ۱

      احزاب : آيه ۳ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًما حَكِيًما (1 )وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا (2 ) وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا (3 )
    پيامبر به مدينه هجرت كرد و تعداد مسلمانان روز به روز زياد شد، دو جنگ "بدر" و "احد" بين مسلمانان و بُت پرستان روى داد، در جنگ بدر كه در سال دوم هجرى روى داد، مسلمانان به پيروزى بزرگى دست يافتند، در سال سوم هجرى بُت پرستان به مدينه حمله كردند، در اين جنگ اگر چه مسلمانان به پيروزى نهايى نرسيدند، امّا بُت پرستان هم نتوانستند مدينه را تصرّف كنند و به هدف اصلى خود برسند.
    سال پنجم هجرى فرا مى رسد، بُت پرستان مكّه گروهى را به مدينه مى فرستند تا پيشنهادى به محمّد(صلى الله عليه وآله) بدهند، نمايندگان بُت پرستان با محمّد(صلى الله عليه وآله)ديدار مى كنند و به او چنين مى گويند: "اى محمّد ! اگر تو قول بدهى از بُت هاى ما بدگويى نكنى، ما هم قول مى دهيم كه ديگر با تو دشمنى نكنيم".
    در ميان مسلمانان مدينه، منافقانى هم بودند، آنان به ظاهر ايمان آورده بودند، امّا دل هاى آنان از نور ايمان خالى بود، منافقان وقتى اين پيشنهاد بُت پرستان را شنيدند از محمّد(صلى الله عليه وآله)خواستند تا سخن آنان را قبول كند، منافقان به پيامبر گفتند: "اگر اين پيشنهاد آنان را قبول كنيد، ما از جنگ آسوده مى شويم، آخر تا به كى بايد از دشمنان در هراس باشيم، همين كه ما در مدينه آزاد باشيم كه دين خود را داشته باشيم، خوب است، بُت پرستان هم در مكّه، دين خود را داشته باشند".
    همه منتظر بودند: آيا پيامبر پيشنهاد بُت پرستان را مى پذيرد، اينجا بود كه پيامبر پيشنهاد آنان را نپذيرفت و دستور داد تا آن ها از مدينه بيرون بروند.
    گروهى از مسلمانان با خود فكر كردند كه قبول اين پيشنهاد در اين شرايط، كار پسنديده اى بود، چرا پيامبر چنين نكرد.
    اينجاست كه تو اين آيات را نازل مى كنى، تو با محمّد(صلى الله عليه وآله)سخن مى گويى امّا منظور تو اين است كه مسلمانان درس خود را فرا بگيرند.
    تو به محمّد(صلى الله عليه وآله) چنين مى گويى: "اى محمّد ! همواره تقوا پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت نكن، من دانا و فرزانه هستم، مى دانم پيروى از آنان چقدر براى هدف تو ضرر دارد، فقط از آنچه از طرف من به تو وحى مى شود، پيروى كن كه من از همه آنچه بندگانم انجام مى دهند، آگاه هستم، بر من توكّل كن، همين براى تو بس است كه من ياور تو باشم، اگر هزاران دشمن قصد نابودى تو را دارند، باكى نداشته باش، چون يار و ياورى همانند من دارى".
    پيامبر اين آيات را براى مسلمانان خواند، همه مى فهمند كه پيامبر به وظيفه خود عمل كرده است، صلح و سازش با بُت پرستان در اين شرايط درست نيست، تو مى دانى كه بُت پرستان چه نقشه هاى شومى در سر دارند، آنان مى خواستند مسلمانان را اين گونه فريب دهند و وقتى آنان هر گونه آمادگى نظامى خود را از دست دادند به آنان حمله كنند و آنان را از بين ببرند.

    * * *



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۶: از كتاب تفسير باران، جلد نهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن