وَمَا آَتَيْنَاهُمْ مِنْ كُتُب يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِير (44 ) وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آَتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ (45 )
به راستى چرا آنان محمّد(صلى الله عليه وآله) را دروغگو خواندند؟
دروغگو كسى است كه بر خلافِ حقيقت سخن بگويد. محمّد(صلى الله عليه وآله) بر خلافِ كدام حقيقت سخن گفته است؟
آيا آنان حقيقت را مى دانند؟
آنان كه پيش از اين كتاب آسمانى و پيامبرى نداشته اند، آنان از فهم حقيقت محروم بوده اند، نه پيامبرى داشتند و نه كتابى ! پس چرا مى گويند محمّد(صلى الله عليه وآله)خلاف حقيقت مى گويد؟
شايد منظورشان از حقيقت، همان خرافات آنان است، آنان بُت ها را مى پرستند، بُت پرستى خرافه اى بيش نيست. هيچ كتاب آسمانى، مردم را به بُت پرستى دعوت نكرده است، هيچ پيامبرى مردم را به بُت پرستى دعوت نكرده است.
اگر سخن محمّد(صلى الله عليه وآله) با بُت پرستى مخالف است، معنايش چيست؟
سخن محمّد(صلى الله عليه وآله)، مخالفِ خرافات است، سخن او هرگز، مخالف حقيقت نيست.
* * *
كسانى قبل از بُت پرستان مكّه روى اين زمين زندگى مى كردند، آن ها هم پيامبران خود را دروغگو خواندند، تو به آنان نعمت هاى فراوانى داده بودى، نعمت هايى كه يك دهم آن را هم به بُت پرستان مكّه نداده بودى ! آنان در اوج تمدّن بودند.
قوم نوح(عليه السلام)، قوم عاد، قوم ثَمود، قوم ابراهيم(عليه السلام)، قوم لوط(عليه السلام)، قوم مَدين !
همه آنان پيامبران خود را دروغگو پنداشتند. اين قانون توست، تو به كافران مهلت مى دهى، سپس آنان را به عذاب گرفتار مى سازى، به راستى كه تو آنان را به سختى مجازات كردى !
* * *