کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    صافات: آيه ۱۳۲ - ۱۲۳

      صافات: آيه ۱۳۲ - ۱۲۳


    وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (123 )إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ (124 ) أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ (125 )اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آَبَائِكُمُ الاَْوَّلِينَ (126 ) فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَُمحْضَرُونَ (127 ) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الُْمخْلَصِينَ (128 ) وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الاَْخِرِينَ (129 ) سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ (130 ) إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الُْمحْسِنِينَ (131 ) إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (132 )
    اكنون مى خواهى مرا با الياس آشنا كنى، او يكى ديگر از پيامبران تو بود، تو او را براى هدايت مردمى فرستادى كه در سرزمين "شام" زندگى مى كردند، آن مردم بُتى را به نام "بَعل" مى پرستيدند و او را شريك تو مى پنداشتند.
    الياس(عليه السلام) به آنان گفت: "چرا از عذاب خدا نمى ترسيد؟ چرا بَعل را مى پرستيد؟ چرا خدايى را نمى پرستيد كه همه خوبى ها و نعمت ها را آفريده است؟ چرا خداى يگانه را از ياد برده ايد؟ همان خدايى كه شما و نياكان شما را آفريده است".
    آرى، او براى هدايت و رستگارى مردم تلاش زيادى كرد، امّا مردم او را دروغگو خواندند و به او ايمان نياوردند، تو آن مردم كافر را به عذاب جهنّم گرفتار مى كنى و آنان نتيجه كفر خود را مى بينند، البتّه گروهى از آن مردم به الياس(عليه السلام) ايمان آوردند، آنان از هرگونه شرك و بُت پرستى دورى نمودند و بندگان بااخلاص تو بودند، تو در روز قيامت آنان را در بهشت خود جاى خواهى داد، آرى، در روز قيامت، هرگز مؤمنان با كافران يكسان نخواهند بود !
    تو ياد الياس(عليه السلام) را در ميان انسان ها باقى گذاشتى، كسانى كه تو را مى پرستند نام او را با احترام مى برند.

    * * *


    اين پيامبر تو، دو نام دارد: اِلياس و اِلياسين.
    در آيه 123 از او به عنوان "الياس" نام بردى، اكنون در آيه 130 نام دوم را ذكر مى كنى و چنين مى گويى: "سلام بر الياسين ! من اين گونه پاداش نيكوكاران را مى دهم، به راستى كه او از بندگان مؤمن من بود".

    * * *


    اصل واژه "الياس" از زبان سريانى گرفته شده است. در زبان سريانى، گاهى در آخر واژگان دو حرف "ى" و "ن" اضافه مى شده است. به اين موارد توجّه كنيد:
    سينا: سينين.
    اسماعيل: اسماعين.
    اسرائيل: اسرائين.
    الياس: الياسين.
    با توجّه به اين نكته، روشن است كه واژه "الياسين" نام ديگرى براى "الياس" مى باشد، همان گونه كه دانشمندان واژه شناس به اين مطلب اشاره كرده اند.[48]
    در آيه 130 واژه "الياسين" به صورت "اِل ياسين" نوشته شده است، گويا نوشتن آن به اين صورت براى رسم الخطّ زبان عربى مناسب تر بوده است.
    اصل اين واژه به زبان سريانى است و حروف اين زبان با حروف مخصوص خودش نوشته مى شود، وقتى اين واژه از زبان سريانى به زبان عربى آمد، در آغاز به صورت "اِل ياسين" نوشته شد.
    براى همين است كه در قرآن مى بينيم اين واژه به همان صورت اوّليّه نوشته شده است. ما امروزه "اِل ياسين" را به صورت "الياسين" مى نويسيم.
    از آن جهت كه قرآن كتاب مقدّسى است و نبايد در آن هيچ تغييرى صورت بپذيرد، ما در هنگام نوشتن آيه 130 اين سوره اين واژه را به صورت "اِل ياسين" مى نويسيم، امّا در هنگام ترجمه آن به فارسى مى توانيم آن را به صورت "الياسين" بنويسيم.

    * * *


    بعضى بر اين باورند كه اين آيه را بايد به اين صورت خواند: "سلامٌ على آلِ ياسين: سلام بر آلِ ياسين".
    آنان مى گويند كه منظور از "ياسين" در اينجا، محمّد(صلى الله عليه وآله)مى باشد و منظور از "آلِ ياسين" در اينجا "آلِ محمّد(عليهم السلام)" مى باشد.
    در اينجا مناسب مى بينم شش نكته را بنويسم:
    * نكته اوّل
    در اين كه يكى از نام هاى پيامبر اسلام، "ياسين" مى باشد، هيچ شكى نيست، همان گونه كه "آل ياسين" يكى از نام هاى خاندان پيامبر است. ما زيارت نامه اى داريم كه به "زيارت آل ياسين" مشهور است. شيعيان هر وقت مى خواهند به امام زمان خود سلام بدهند، اين زيارت نامه را مى خوانند. آن زيارت با اين جمله آغاز مى شود: "سلامٌ على آلِ ياسين: سلام بر آل ياسين".
    * نكته دوم
    "آل محمّد" همان "آلِ ياسين" هستند، اين مطلب حقّ است، امّا هر مطلب حقّى در قرآن نيامده است.
    مثالى مى زنم: نماز صبح دو ركعت است، هيچ مسلمانى در اين مطلب، شكّى ندارد، امّا اين مطلب حقّ در قرآن نيامده است.
    بار ديگر تأكيد مى كنم: اين كه "آل محمّد(عليهم السلام)" همان "آلِ ياسين" هستند، مطلب حقّى است، امّا لازم نيست اين مطلب حق، حتماً در قرآن ذكر شده باشد.
    * نكته سوم
    ثابت شد كه "آل ياسين" يكى از زيباترين نام هاى "آل محمّد(عليهم السلام)" است، اكنون بايد بررسى كنيم كه واژه اى كه در آيه 130 آمده است را چگونه بخوانيم؟
    1 - "اِل ياسين": نام دوم الياس كه يكى از پيامبران خدا بود.
    2 - "آل ياسين": كه نام ديگرى براى "آل محمّد(عليهم السلام)" است.
    ما اعتقاد داريم كه قرآن هرگز دچار تغيير نشده است، قرآنى كه اكنون در دست ما مى باشد، به دور از ذرّه اى تغيير در واژه ها مى باشد.
    در قرآن، اين واژه به صورت "اِل ياسين" آمده است و جاى هيچ شكّى در اين زمينه نمى باشد، ما بايد اين واژه را اين گونه بخوانيم و هرگز در آن تغييرى ندهيم.
    * نكته چهارم
    من يك بار ديگر اين سوره را بررسى مى كنم و به اين نتيجه مى رسم:
    1 - خداوند در آيه 74 از نوح(عليه السلام) ياد مى كند و سپس در آيه 79 به نوح(عليه السلام)سلام مى فرستد.
    2 - در آيه 83 از ابراهيم(عليه السلام) ياد مى كند و سپس در آيه 108 به ابراهيم(عليه السلام) سلام مى فرستد.
    3 - در آيه 114 از موسى و هارون(عليهما السلام) ياد مى كند و سپس در آيه 120 به آنان سلام مى فرستد.
    4 - در آيه 123 از الياس(عليه السلام) ياد مى كند و در آيه 130 مى گويد: "سلام بر اِل ياسين". قبلاً ذكر كردم كه "الياسين" نام ديگر "الياس" است.
    وقتى اين نكته را دانستم فهميدم كه اين روش اين سوره است: از پيامبرى نام برده مى شود و بعد درباره او قدرى سخن گفته مى شود و سپس به او سلام و درود فرستاده مى شود.
    اكنون روشن شد كه خدا در آيه 123 از الياس(عليه السلام) نام مى برد و سپس درباره او سخن مى گويد و بعداً در آيه 130 به او سلام مى فرستد، با توجّه به اين نكته، منظور از "اِل ياسين" همان "الياس" مى باشد، زيرا شيوه و روش اين سوره به اين صورت مى باشد.
    * نكته پنجم
    من چند حديث در بعضى از كتاب ها ديدم كه بعضى خواسته اند از آن ها استفاده كنند كه ما بايد آيه 130 اين سوره را "آلِ ياسين" بخوانيم. نكته مهم اين است كه اين چند حديث در كتاب هاى معتبر شيعه ذكر نشده است. شيعه چهار كتاب بسيار معتبر دارد. نام اين چهار كتاب چنين است: "اصول كافى، تهذيب، استبصار، من لايحضره الفقيه".
    در اين كتب چهارگانه، هيچ اثرى از اين احاديث ديده نمى شود.[49]
    * نكته ششم
    قرآن، همچون ناموسِ خداست، خدا خودش وعده فرموده است كه قرآن را از هرگونه تغيير حفظ نمايد. ما نبايد به سخنى كه مى خواهد واژه هاى قرآن را تغيير دهد، اعتنا كنيم. من بعضى را ديده ام كه وقتى به آيه 130 اين سوره مى رسند، به جاى "اِل ياسين" مى گويند: "آلِ ياسين". اين كار، هرگز پسنديده نيست !
    قرآن، سرمايه جاويد دين است، ناموس دين است، ما نبايد هنگام خواندن آن، ذرّه اى تغيير در آن بدهيم.
    آرى، باور ما اين است:
    يك حرف از قرآن هم تغيير نكرده است.
    يك نقطه آن هم عوض نشده است.
    يك حركت آن نيز تغيير نكرده است.
    يك فتحه يا ضمه يا كسره آن هم عوض نشده است !
    اين قرآنى كه امروز در دست ماست، همان چيزى است كه خدا بر قلب پيامبر نازل كرده است.
    خدايا ! خودت شاهد باش ! من شيعه هستم و پيرو اهل بيت(عليهم السلام) ! اين باور و عقيده من است، قرآن، هرگز تحريف نشده است.
    در سال 1388 در مكّه بودم، بعد از طواف كعبه به سمت درِ كعبه رفتم، من مى دانستم آنجا همان جايى است كه مهدى(عليه السلام)مى ايستد و فرياد برمى آورد: "اى مردم ! من حجّت خدا هستم".[50]
    من در آنجا ايستادم، مى خواستم براى ظهور مهدى(عليه السلام) دعا كنم، با خود فكر كردم خوب است زيارت "آلِ ياسين" را بخوانم. چند جمله بيشتر نخواندم كه ديدم يكى با مشت محكم به پهلوى من كوبيد !
    او يكى از وهّابى ها بود، او وقتى صداى مرا شنيده بود، به سختى برآشفته شده بود. او به من گفت: "شما شيعيان باور داريد كه قرآن تحريف شده است، شما كافر هستيد".
    او زيارت خواندن مرا شنيده بود، امّا قرآن خواندن مرا نشنيده بود.
    من در زيارت "آلِ ياسين" چنين گفته بودم: "سلامٌ على آلِ ياسين". آرى، من "آلِ محمّد(عليهم السلام)" را "آلِ ياسين" مى دانم، امّا آيه 130 اين سوره را "سلامٌ على اِل ياسين" مى خوانم.
    افسوس كه او صبر نكرد كه براى او اين مطالب را بگويم، او وقتى به من دشنام داد، راه خود را گرفت و رفت.

    * * *


    از زيارت "آلِ ياسين" سخن گفتم، نمى دانم چرا دوست دارم كمى از اين زيارت را در اينجا بنويسم. اين سخن عشق است.
    كدامين سخن از سخن عشق، خوش تر است؟
    اى قلم ! بنويس ! از عشق من به امام زمانم بنويس !
    وقتى دلم براى امام زمانم تنگ مى شود، وضو مى گيرم و رو به قبله مى ايستم و چنين مى گويم. خودِ امام زمان اين زيارت نامه را به شيعيان خود آموخته است. پس با تمامى عشقى كه در سينه ام دارم، چنين مى گويم:
    سلام بر آلِ ياسين !
    سلام بر تو اى آقاى من كه مرا به سوى خدا فرا مى خوانى و مرا به سوى خدا مى برى !
    سلام بر تو كه خليفه خدا و حجّت خداى آسمان ها و زمين هستى. اگر من تو را خوشحال كنم، خدا را خوشحال نموده ام.
    تو قارىِ قرآن هستى و من تفسير آن را بايد از تو بشنوم.
    دوست دارم هميشه سلام خويش را هديه ات كنم، در همه لحظات بر تو سلام مى كنم.
    سلام اى ذخيره خدا روى زمين !
    سلام بر تو كه پيمان بزرگ خدايى ! همان پيمانى كه خدا بر آن تأكيد زيادى كرده است. تو موعودى هستى كه خدا وعده آن را به اهل ايمان داده است.
    تو راه سعادت را براى ما روشن مى كنى، نور تو هدايت كننده همه است، تو صاحب پرچمى هستى كه خدا آن را برافراشته مى سازد.
    تو جلوه مهربانى خدا هستى، اگر من به دنبال مهربانى خدا هستم، بايد به سوى تو بيايم.
    مولاى من ! آقاى من !
    سلام بر تو زمانى كه به امر خدا قيام مى كنى !
    سلام بر تو زمانى كه از ديده ها پنهان و در پسِ پرده غيبت هستى !
    سلام بر تو هنگامى كه قرآن مى خوانى و براى ديگران سخن مى گويى !
    سلام بر تو زمانى كه نماز مى خوانى و به ركوع و سجده مى روى !
    سلام بر تو زمانى كه براى شيعيانت طلب بخشش مى كنى.
    سلام بر تو هنگامى كه صبح فرا مى رسد !
    سلام بر تو هنگامى كه شب آغاز مى گردد !
    سلام بر تو اى امام مهربان من ! اى كه همچون پدر براى شيعيان خود دلسوزى مى كنى، تو امام و پيشواى من هستى، تو آرزوى همه خوبان هستى...
    من آمادگى خود را براى يارى تو اعلام مى كنم، من آماده ام و منتظرم تا روزگار ظهور تو فرا رسد.
    آقاى من ! در قلب من، فقط محبّت تو جاى دارد و بس ! من هيچ كس را به اندازه تو دوست ندارم.
    بارخدايا ! من با امام زمان خود سخن گفتم و از عشق و محبّت خود به او پرده برداشتم، من آمادگى خود را براى يارى او اعلام نمودم، اكنون از تو مى خواهم تا مرا يارى كنى تا در اين راه ثابت قدم بمانم.[51]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۲: از كتاب تفسير باران، جلد دهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن