وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (133 ) إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (134 ) إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ (135 ) ثُمَّ دَمَّرْنَا الاَْخَرِينَ (136 ) وَإِنَّكُمْ لََتمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ (137 )وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (138 )
اكنون از لوط(عليه السلام) سخن مى گويى، لوط(عليه السلام)، پسرخاله ابراهيم(عليه السلام)بود و همراه او از بابل (عراق) به فلسطين هجرت نمود و پس از آن او را به پيامبرى انتخاب كردى. لوط(عليه السلام)به فرمان تو به سرزمينى رفت كه امروزه "اُردُن" نام دارد.
آن مردم دچار انحراف جنسى شده بودند، آنان اوّلين گروهى بودند كه به همجنس بازى رو آورده بودند. لوط(عليه السلام) به آنان گفت: "اى مردم ! چرا عمل زشت را با مردان انجام مى دهيد؟".
آن مردم به جاى آن كه به سخنان لوط(عليه السلام) گوش كنند به او گفتند: "اى لوط ! اگر دست از اين سخنان خود برندارى، تو را از اين شهر بيرون مى كنيم".
سرانجام تو اراده كردى كه آن مردم را كيفر كنى، ابتدا لوط(عليه السلام)و دخترانش را كه به او ايمان آورده بودند، از عذاب نجات دادى، آنان در تاريكى شب، آن شهر را ترك كردند. البتّه زنِ لوط (كه زن سالخورده اى بود) با آن مردم به عذاب گرفتار شد، زيرا او اسرار لوط(عليه السلام) را براى دشمنان بازگو مى كرد و كافران گناهكار را دوست مى داشت.
هنگامى كه لوط(عليه السلام) و دخترانش از آن شهر رفتند، تو بارانى از سنگريزه بر آن شهر نازل كردى، اين عذابى بود كه آنان را نابود كرد.
* * *
خرابه هاى شهر آنان در زمان محمّد(صلى الله عليه وآله) باقى مانده بود، بيشتر مردم مكّه به تجارت مشغول بودند و به شام سفر مى كردند، آنان صبح و شام از كنار خرابه هاى آن شهر عبور مى كردند، تو اكنون به آنان هشدار مى دهى كه از سرگذشت قوم لوط(عليه السلام)عبرت بگيرند و عذاب تو را دروغ نشمارند.
* * *
آيا همسر لوط(عليه السلام)، مادر دختران او بود؟
لوط(عليه السلام) با زنى مؤمن ازدواج كرده بود و از او دخترانى داشت كه آن ها هم مؤمن بودند. آن زن مؤمن از دنيا رفت، پس از آن، لوط(عليه السلام) با زن ديگرى ازدواج كرد امّا آن زن به او كفر ورزيد، در واقع همسر لوط(عليه السلام) كه به عذاب گرفتار شد، نامادرى دختران لوط(عليه السلام)بود.
[52] * * *