کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    زُمَر: آيه ۱۸ - ۱۱

      زُمَر: آيه ۱۸ - ۱۱


    قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ (11 ) وَأُمِرْتُ لاَِنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ (12 ) قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْم عَظِيم (13 ) قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي (14 )فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (15 ) لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ (16 ) وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ (17 ) الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الاَْلْبَابِ (18 )
    بزرگان مكّه منافع خود را در بُت پرستى مردم مى ديدند. پول، ثروت و رياست آن ها در گرو بُت پرستى مردم بود، آنان مردم را از شنيدن سخن محمّد(صلى الله عليه وآله) باز مى داشتند و با او دشمنى مى كردند.
    مدّتى گذشت، آنان ديدند كه روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده مى شود، پس تصميم گرفتند تا به محمّد(صلى الله عليه وآله) وعده پول و ثروت زيادى دهند. آنان نزد محمّد(صلى الله عليه وآله)آمدند و به او گفتند: "اى محمّد ! اگر از سخن خود دست بردارى و بُت ها را بپرستى، هر چه از مال دنيا بخواهى به تو مى دهيم".
    اكنون از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى تا پاسخ آنان را اين گونه بدهد:
    خدا به من فرمان داده است كه فقط او را بپرستم و دينم را براى او خالص گردانم و از شرك و بُت پرستى بپرهيزم. خدا به من فرمان داده است كه نخستين مسلمان باشم، اگر من نافرمانى خدا را كنم و بُت ها را بپرستم، خدا مرا عذاب مى كند و من از عذاب روز قيامت كه روزى هولناك است مى ترسم، بدانيد كه من فقط خداى يگانه را مى پرستم و دينم را براى او خالص مى كنم، من هرگز از راه خود دست برنمى دارم. من شما را به يكتاپرستى فرا خواندم، امّا شما به سخنم گوش نكرديد و راه بُت پرستى را ادامه داديد و اين خسارت بزرگى است.
    روز قيامت كه فرا رسد مى فهميد كه سرمايه وجودى خود و بستگانتان را براى هيچ از دست داده ايد. شما بستگان خود را به بُت پرستى فرا مى خوانيد و آنان سخن شما را مى پذيرند و نمى دانند كه شما آنان را به بدبختى بزرگى دعوت مى كنيد.
    در آن روز آتش جهنّم در انتظار همه شما خواهد بود، آتشى كه شما را از هر طرف فرا مى گيرد.[110]
    اى مردم ! بدانيد كه اين سرنوشت كسانى است كه براى خدا شريك قرار دهند، خدا شما را با آن عذاب از گمراهى مى ترساند. خدا از شما مى خواهد از آتش جهنّم بترسيد و به يكتاپرستى رو آوريد.
    خدا از من خواسته است تا به مؤمنان بشارت بهشت دهم، مؤمنانى كه از عبادت بُت ها و طاغوت ها پرهيز كردند و به سوى خدا توبه نمودند، همان كسانى كه سخنان مختلف را مى شنوند و از بهترين آن ها پيروى مى كنند، به راستى كه خدا آنان را هدايت كرده است، آنان خردمندان واقعى هستند.

    * * *


    تو به كسانى كه سخنان مختلف را مى شنوند و بهترين آن را انتخاب مى كنند، بشارت بهشت مى دهى.
    به اين سخن تو فكر مى كنم، تو از من مى خواهى تا سخنان اين و آن را بشنوم و بدون توجّه به گوينده، به سخن آنان دقّت كنم. با نيروى عقل و خرد خويش بهترين آن را انتخاب كنم. تو دوست دارى من تشنه حقيقت باشم، هر كجا آن را يافتم از آن استقبال كنم.
    مؤمن كسى است كه اهل تحقيق است، نه از شنيدن سخن ديگران وحشت دارد و نه بدون دليل سخنى را مى پذيرد.
    من نبايد منتظر باشم تا يكى پيدا شود و به من بگويد راه درست كدام است، من بايد سخنان مختلف را بشنوم و با عقل خويش بهترين آن را انتخاب كنم.
    تو دوست دارى كه من تحمّل شنيدن سخنان ديگران را داشته باشم، من نبايد شخصيّت زده شوم، چه بسا شخصيّت بزرگى سخنى بى اساس بگويد، چه بسا منافقى، سخن حقّى بگويد.
    اين سخن على(عليه السلام)است:"حكمت، گمشده انسان مومن است، حكمت را بپذيريد حتّى اگر منافقى آن را بيان كند".[111]

    * * *


    اسلام آخرين دين و كامل ترين دين توست، اين مكتب داراى منطق نيرومند است، دليلى ندارد كه يك مسلمان از شنيدن سخنان ديگران وحشت داشته باشد.
    هر مكتبى كه طرفداران خود را از شنيدن سخنان ديگران نهى مى كند، ضعيف است و بى منطق. آن مكتب مى ترسد طرفدارانش از خواب غفلت بيدار شوند !
    اسلام واقعى از بيدارى فكر و انديشه نمى هراسد، اسلام آمده است تا فكرها را بيدار كند، آموزه هاى اسلام واقعى هدفى جز اين ندارد.
    پس چرا عدّه اى از مسلمانان از شنيدن سخن ديگران هراس دارند؟
    آنان اسلام را از پدر و مادر و جامعه اى كه در آن زندگى كرده اند دريافت كرده اند و اسلام را با تحقيق نپذيرفته اند، براى همين از شنيدن سخنان ديگران مى ترسند و ديگران را از شنيدن باز مى دارند، بيشتر آنان، به گوينده سخن توجّه مى كنند، سپس به اصل سخن !
    ممكن است دينى كه آنان به آن اعتقاد دارند به خرافه ها آميخته شده باشد، آنان مى ترسند سخنى بشنوند كه با آن خرافه ها مخالف باشد، پس از شنيدن مى ترسند.
    مسلمان واقعى از شنيدن سخنان ديگران هراسى ندارد، او سخنان را مى شنود، درباره آن تحقيق و سؤال مى كند و سرانجام با عقل و خرد بهترين سخن را انتخاب مى كند. تو مى دانى هيچ سخنى به اندازه سخن اسلام واقعى مطابق با عقل و خرد انسان ها نيست، براى همين اين دستور را مى دهى، چون مى دانى هر كس كه اهل شنيدن باشد، دير يا زود مى فهمد كه اسلام حقّ است.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹۹: از كتاب تفسير باران، جلد دهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن