کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    غافر: آيه ۳۵ - ۳۴

      غافر: آيه ۳۵ - ۳۴


    وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ (34 ) الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آَيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَان أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آَمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّر جَبَّار (35 )
    اين سخنان بار ديگر همه را به فكر فرو برد، او فرصت را مناسب دانست تا از يوسف(عليه السلام) سخن بگويد، نزديك به هفتصد سال از مرگ يوسف(عليه السلام)مى گذشت، يوسف(عليه السلام)پيامبر تو بود و در مصر به حكومت رسيد، در آن زمان، گروهى از مردم مصر به يوسف(عليه السلام) ايمان آوردند و گروهى هم كفر ورزيدند.
    اكنون خزانه دار از تاريخ گذشته مصر سخن مى گويد، او مى داند كه كسانى كه دور فرعون نشسته اند، درباره يوسف(عليه السلام)چيزهايى شنيده اند، زمانى يوسف(عليه السلام)پادشاه اين كشور بوده است، هنوز هم مردم مصر از عدالت او سخن مى گويند.
    خزانه دار سخن خود را چنين ادامه مى دهد:
    به ياد بياوريد زمانى را كه يوسف با معجزات آشكار براى هدايت مردم مصر آمد، امّا پدران شما به او شك كردند و به او ايمان نياوردند، وقتى يوسف از دنيا رفت، چنين گفتند: "خدا تا روز قيامت براى ما پيامبرى نمى فرستد"، آنان از اطاعت فرمان خدا فرارى بودند كه چنين سخنى گفتند، آنان دوست داشتند به دنبال هوس خود باشند، پس در كفر خود باقى ماندند، خدا هم آنان را به حال خود رها كرد تا در سركشى خود، سرگشته و حيران بمانند.
    سخن پدران شما دروغ بود، آنان گفتند كه خدا ديگر پيامبرى نمى فرستد، امّا امروز خدا موسى را براى هدايت شما فرستاده است و به او معجزاتى داده است تا حقّ آشكار شود. شما به سخن فرعون گوش نكنيد، او بى آن كه دليلى از طرف خدا داشته باشد، با حقّ ستيز مى كند. هر كس با حقّ ستيز كند، به خشم خدا و مؤمنان گرفتار مى شود،
    به موسى ايمان بياوريد و رستگار شويد، هرگز منتظر نمانيد كه فرعون به موسى ايمان آورد و شما پس از او ايمان آوريد، فرعون ديگر ايمان نمى آورد، تكبّر و غرور او را فراگرفته است و او ظلم و ستم زيادى نموده است، خدا چنين افرادى را به حال خود رها مى كند و بر دل آنان مهر مى زند، نتيجه كار آنان اين است كه نور عقل و فطرت در دل هايشان خاموش مى شود.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳۹: از كتاب تفسير باران، جلد دهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن