کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    صافات: آيه ۱۷۳ - ۱۶۷

      صافات: آيه ۱۷۳ - ۱۶۷


    وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ (167 ) لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْرًا مِنَ الاَْوَّلِينَ (168 ) لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الُْمخْلَصِينَ (169 )فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (170 ) وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ (171 ) إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (172 ) وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ (173 )
    قبل از آن كه تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را براى هدايت مردم مكّه بفرستى، آنان آرزو مى كردند كه اى كاش پيامبرى از ميان ما قيام كرده بود ! اى كاش ما هم كتابى آسمانى داشتيم. آنان به يكديگر چنين مى گفتند: "اگر يكى از كتاب هاى آسمانى بر ما نازل شده بود، ما به آن ايمان مى آورديم و در زمره بندگان خوب خدا قرار مى گرفتيم".
    اين سخن آنان بود و آرزو داشتند كه اى كاش پيامبرى مى داشتند، امّا وقتى تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى برگزيدى، به او ايمان نياوردند، وقتى محمّد(صلى الله عليه وآله)براى آنان قرآن را مى خواند، قرآن را انكار مى كردند، امّا به زودى آنان سزاى اين انكار خود را خواهند ديد.
    محمّد(صلى الله عليه وآله) آنان را به يكتاپرستى فرا مى خواند، امّا آنان با او دشمنى مى كردند و به او سنگ پرتاب مى كردند، خاكستر بر سرش مى ريختند و او را دروغگو و ديوانه مى خواندند و يارانش را شكنجه مى كردند.
    تو در اينجا از وعده بزرگ خود سخن مى گويى تا محمّد(صلى الله عليه وآله)و ياران او به ادامه راه خود دلگرم شوند و از زيادى دشمنانشان نهراسند. اين عهد و پيمان تو با همه پيامبران است، تو آنان را يارى مى كنى و آنان سرانجام پيروز مى شوند و به راستى كه لشكريان تو پيروزند. اين وعده توست و وعده تو هرگز دروغ نيست.

    * * *


    اين آيه را براى دانشجويان تفسير مى كردم، وقتى سخن من به پايان رسيد، يكى از دانشجويان گفت: "خدا در اينجا وعده داد كه مؤمنان را يارى مى كند و آنان پيروز مى شوند. وقتى تاريخ را مى خوانيم مى بينيم كه گروهى از مؤمنان شكست خوردند. امام حسين(عليه السلام) به خاطر دين اسلام قيام كرد، امّا او در اين قيام شكست خورد و خود و يارانش مظلومانه به شهادت رسيدند. پس اين وعده خدا چه شد؟ مگر خدا وعده نداده بود كه مؤمنان را يارى مى كند و آنان پيروز مى شوند؟".
    من از او اجازه گرفتم تا پاسخ سؤال او را بعداً بدهم، پس به تفسير آيه بعدى پرداختم، نيم ساعت گذشت، صداى اذان به گوش رسيد:
    الله اكبر !
    الله اكبر !
    ديگر وقت آن بود كه جواب او را بدهم، به آن دانشجو رو كردم و گفتم: "اين صداى چيست كه به گوش مى رسد؟"، گفت: "صداى اذان است"، گفتم: "تا زمانى كه صداى اذان به گوش ما مى رسد، بدان كه امام حسين(عليه السلام) پيروز ميدان كربلاست".
    آرى، يزيد سوگند ياد كرده بود كه اسلام را نابود كند. او خود را به عنوان خليفه مسلمين معرّفى كرده بود و به صورت رسمى شراب مى نوشيد. او سخنان كفرآميز بر زبان جارى مى كرد.
    او مجلس رقص و شادى تشكيل داد، سفره شراب پهن كرد و اين سخن را گفت: "بنى هاشم با حكومت بازى كردند، نه خبرى از آسمان آمده است و نه قرآنى، نازل شده است !"[60]
    آرى، يزيد قدرت زيادى داشت، حكومت در دست او بود، مردم از او مى ترسيدند، او همه قدرت خود را در راه نابودى اسلام بسيج كرده بود، در آن شرايط، امام حسين(عليه السلام) قيام كرد و با خون خود، اسلام را نجات داد.
    به راستى پيروز كيست؟ شكست خورده كيست؟
    پيروز كسى است كه به هدف خود رسيده است.
    شكست خورده كسى است كه به هدف خود نرسيده است.
    امام حسين(عليه السلام) به هدف خود رسيد و اسلام را از خطر نابودى نجات داد.
    يزيد شكست خورد زيرا او به هدف خود نرسيد و نتوانست اسلام را نابود كند.
    آرى، تا زمانى كه صداى اذان از گلدسته ها بلند است، امام حسين(عليه السلام) پيروز است، اين وعده خداست كه مؤمنان همواره پيروزند. امروزه مى بينيم كه روز به روز، آمار مسلمانان زياد و زيادتر مى شود، دل هاى آزادگان جهان به اين دين علاقه مند مى شود، همه اين ها، حاصل كربلا و خون امام حسين(عليه السلام)است !

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶۰: از كتاب تفسير باران، جلد دهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن