فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الاَْرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآَيَاتِنَا يَجْحَدُونَ (15 ) فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّام نَحِسَات لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الاَْخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنْصَرُونَ (16 )
تو به قوم "عاد" و "ثمود" مهلت دادى و آنان روز به روز بر كفر خود افزودند، اكنون مى خواهى از سرنوشت آنان سخن بگويى.
ابتدا سرنوشت قوم "عاد" را بيان مى كنى: تو هود(عليه السلام) را به سوى قوم "عاد" فرستادى، آنان جمعيّت زيادى داشتند و داراى ثروت فراوانى بودند و همه بُت پرست بودند.
آنان روى زمين به ناحقّ و به بهانه هاى واهى سر به عصيان گذاشتند. آنان گفتند: "هيچ كس از ما نيرومندتر نيست".
آيا آنان نمى دانستند تو كه آنان را آفريده اى، بسيار نيرومندتر از آنان مى باشى؟
به راستى قدرت ناچيز آنان كجا و قدرت تو كجا؟
آنان تصوّر مى كردند كه قدرت زيادى دارند، به همين خاطر با اين كه مى دانستند حقّ با پيامبرانشان است، امّا پيامبران خود را دروغگو خواندند و به آنان ايمان نياوردند.
سرانجام تندبادى شديد و هولناك را فرستادى، هوا بسيار سرد شد و تندباد در روزهايى سرد بر آنان وزيد، اين گونه بود كه تو عذاب خواركننده را به ايشان چشاندى و عذاب روز قيامت، خواركننده تر است، آنان در آتش جهنّم مى سوزند و فرياد برمى آورند و هيچ كس آنان را يارى نمى كند.
[4] * * *