فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ (19 )
سخن از منافقان بود كه نور ايمان به دل هاى آنان وارد نشده است، درست است كه آنان در مدينه و در جمع مسلمانان هستند، امّا آنان با پيامبر دشمنى مى كنند، اكنون تو با پيامبر خود چنين سخن مى گويى: "اى محمّد ! بدان كه خدايى جز من نيست پس بر اين راه ثابت قدم باش، از گناه خود و گناه مردان و زنان با ايمان طلب بخشش كن و بدان كه من از همه حالات شما باخبر هستم، هيچ چيز از من پنهان نيست، من نهان و آشكار شما را مى بينم".
[110] آرى، تو از محمّد(صلى الله عليه وآله)مى خواهى كه به راه خود ادامه دهد و براى مؤمنان دعا كند و منافقان را به تو واگذار كند، تو از همه كارهاى آن منافقان باخبر هستى، تو به آنان مهلت مى دهى، امّا سرانجام مهلت آنان به پايان مى رسد و به عذاب سختى گرفتار مى شوند.
* * *
لازم است در اينجا دو نكته را بنويسم:
* نكته اوّل: گناه پيامبر
در اين آيه خدا به پيامبرش چنين مى گويد: "براى گناه خود و گناه مؤمنان طلب بخشش كن".
ما اعتقاد داريم كه پيامبر، معصوم است و هرگز گناهى نداشته است، تأكيد مى كنم كه خدا در اين آيه با پيامبر سخن گفته است، امّا منظور خدا اين است كه مسلمانان از گناه خود و گناه دوستانشان طلب بخشش كنند.
مسلمانانى كه اين آيه را شنيدند، فهميدند كه وظيفه آنان چيست، آنان نبايد ذهن خود را مشغول منافقان كنند، بلكه بايد به راه خود ادامه دهند و براى خود و دوستانشان طلب بخشش كنند. وقتى كسى نماز شب مى خواند مستحب است كه براى چهل مؤمن طلب بخشش كند و از خدا بخواهد گناه آنان را ببخشد.
* نكته دوم: استغفار پيامبر
روشن شد كه پيامبر، گناهى نداشته است و او معصوم بوده است، امّا پيامبر هر روز، صد بار "استغفر الله" مى گفتند.
[111] چه رازى در اين كار پيامبر بود؟
پيامبر براى آن كه بتواند وحى را دريافت كند، بايد همواره به ياد خدا باشد و لحظه اى از اين مهم غافل نشود.
از طرف ديگر او بايد مردم را به سوى خدا هدايت مى كرد و با آنان سخن مى گفت و با آنان در تماس مى بود، گاهى سخن گفتن با مردم مانع مى شد تا او همه توجّهش به خدا باشد.
ارتباط با مردم، خوب و پسنديده بود، امّا توجّه كامل به خدا، بهتر بود !
پيامبر از اين كه ذهن و فكرش از آن كارِ بهتر غافل مى شد، "استغفر الله" مى گفت. اين راز استغفار پيامبر بود.
* * *