کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    زُخرُف: آيه ۱۸ - ۱۵

      زُخرُف: آيه ۱۸ - ۱۵


    وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الاِْنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ (15 ) أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَات وَأَصْفَاكُمْ بِالْبَنِينَ (16 ) وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ (17 ) أَوَمَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِين (18 )
    بُت پرستان گرفتار خرافات شده بودند، آنان بُت ها را دختران تو مى دانستند در حالى كه تو هرگز فرزندى ندارى، به راستى كسى كه چنين باورى داشته باشد، بسيار ناسپاس است و كفر او آشكار است.
    آنان خود دوست داشتند كه فرزندشان پسر باشد و دختر را برابر با خوارى و ذلّت مى دانستند، اين چه باور غلطى است كه آنان دارند و تصوّر مى كنند كه خدا براى خودش، فرزند دختر انتخاب كرد ولى به آنان فرزند پسر مى دهد؟
    وقتى به يكى از آنان خبر مى دادند: "همسرت دختر زاييده است"، بسيار ناراحت مى شد و خشم خود را از مردم مخفى مى كرد، او از شدّت اندوه اين خبر، خود را از مردم پنهان مى كرد و به فكر فرو مى رفت كه آيا دخترش را با سرافكندگى نگاه دارد يا او را زنده به گور كند.
    آنان دختر داشتن را ننگ مى دانستند امّا مى گفتند: "فرشتگان دختران خدا هستند".
    چرا آن بُت پرستان قدرى فكر نمى كنند؟
    دخترانِ آنان در زيور و لباس هاى زنانه پرورش مى يابند و نمى توانند از حقّ خود دفاع كنند، دخترانِ آنان به خاطر شرم و حيا در مقابل مردان كوتاه مى آيند.
    بُت پرستان دختر داشتن را براى خود ننگ مى دانستند، همچنين دختران را ضعيف و ناتوان مى پنداشتند، ولى آن را به خدا نسبت مى دادند، قرآن به آنان مى گويد: شما دختر داشتن را ننگ و عيب مى دانيد، اگر واقعاً داشتن دختر عيب و ننگ است، چرا آن را به خدا نسبت مى دهيد؟
    در اسلام، داشتن دختر نه تنها مايه عيب و ننگ نيست، بلكه مايه بركت و رحمت است، امّا فعلاً قرآن با توجّه به عقيده بُت پرستان با آنان سخن مى گويد، از آنان سؤالى مى كند كه نمى توانند به آن جواب دهند: شما مى گوييد دختر داشتن، عيب و ننگ است، پس چرا براى خدا دخترانى قرار داده ايد؟ چرا خدا را صاحب دختر مى دانيد؟

    * * *


    بُت پرستان بُت هاى زيادى داشتند، امّا آنان به "لات"، "مَنات" و "عُزّى" احترام ويژه اى مى گذاشتند. آن ها اين بُت هاى سه گانه را دختران خدا مى دانستند.
    درباره اين سه بيشتر مطالعه مى كنم و به نكات جالبى مى رسم:
    1 - عُزّى: اين بت، عزيزترين بُت آن سرزمين بود، بين راه مكّه و عراق معبدى بزرگ براى اين بُت ساخته بودند. در آنجا قربانگاه بزرگى وجود داشت كه شتران زيادى در آن قربانى مى شدند. اين بت، سنگى صاف و سياه بود. آن مردم به عُزّى، افتخار مى كردند چرا كه او در سرزمين آن ها منزل كرده است.[50]
    2 - لات: اين بُت نزديك شهر "طائف" قرار داشت، سنگى چهارگوش و بزرگ كه مردم برايش قربانى مى كردند و به او تقرّب مى جُستند. اين بت، بازارش خيلى داغ بود و عدّه زيادى با لباس احرام به زيارتش مى رفتند، هيچ كس نمى توانست با لباس معمولى به زيارت او برود.[51]
    3 - مَنات: اين بُت در كنار درياى سرخ بين مكّه و يثرب بود، مردم مى گفتند: "منات، بزرگ ترين دختر خداست". آنان گروه گروه براى زيارت اين بُت مى رفتند و براى او قربانى زيادى مى كردند.[52]
    مردم بارها اين دعا را مى خواندند: "قسم به لات، عُزّى و مَنات كه آن ها سه دخترِ زيباى خدا هستند و ما به شفاعت آن ها اميد داريم".[53]

    * * *


    اكنون فهميدم كه آن مردم چقدر جاهل بودند، آنان به خدا ايمان داشتند، امّا اين سه بُت بزرگ را دختران خدا مى دانستند و در مقابل آن ها سجده مى كردند، از طرف ديگر، آن ها دختر داشتن را ننگ مى دانستند، اگر دختر داشتن ننگ است، چرا براى خدا سه دختر قرار داده بودند؟
    خداى يگانه هيچ فرزندى ندارد، نه پسر نه دختر. او فرزند كسى نيست و فرزندى هم ندارد.
    انسان كه فرزند دارد، روزى از بين مى رود و فرزندش جاى او را مى گيرد. اين يك قانون است. هر چيزى كه فرزند داشته باشد، محكوم به فناست. خدا هرگز فرزند ندارد، يعنى او هرگز پايانى ندارد. او هميشه بوده و خواهد بود.[54]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۷: از كتاب تفسير باران، جلد يازدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن