کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    توبه: آيه ۴ - ۱

      توبه: آيه ۴ - ۱


    بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (1 ) فَسِيحُوا فِي الاَْرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُر وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ (2 ) وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَاب أَلِيم (3 ) إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (4 )
    اين سوره "بسم الله" ندارد، تو مى خواهى درباره بيزارى از بُت پرستان سخن بگويى، پس در آغاز سوره "بسم الله" را ذكر نمى كنى. "بسم الله الرحمن الرحيم" يعنى به نام خداى بخشنده مهربان. بين بيزارى از بُت پرستان و ذكر مهربانى تو، مناسبتى وجود ندارد.
    امّا ماجراى بيزارى تو از بُت پرستان چيست؟
    در سال هشتم هجرى پيامبر با مسلمانان به سوى مكّه رفت و شهر مكّه را بدون خونريزى فتح نمود و همه بُت هايى كه درون كعبه بود را از بين برد، شهر مكّه، از همه ناپاكى ها و پليدى ها پاك شد، بعد از آن پيامبر، به مدينه بازگشت.
    سال نهم فرا رسيد، وقت مراسم حجّ نزديك شد، تو دوست نداشتى كه بُت پرستان بعد از اين ديگر به مكّه بازگردند.
    بُت پرستان عادت داشتند كه براى حجّ به مكّه مى آمدند، آنان تو را به عنوان خدا و كعبه را به عنوان خانه تو قبول داشتند، امّا بُت ها را شريك تو مى دانستند و باور داشتند اداره جهان به دست بُت ها مى باشد و بُت ها را دختران تو مى دانستند.
    آنان رسم عجيبى داشتند، بعضى از آنان هنگام طواف لخت و عريان طواف مى كردند، رسم آنان اين بود: "هر كس كه براى طواف كعبه مى آيد بايد حتماً لباس مردم شهر مكّه را به تن كند و اگر كسى اين لباس را نمى توانست تهيّه كند، بايد لباس هاى خود را از بدن بيرون بياورد و عريان طواف كند".[23]
    اين عمل بسيار زشتى بود، تو تصميم گرفتى تا ديگر اجازه ندهى پس از اين، بُت پرستان به مكّه بيايند و اين عمل زشت را انجام بدهند.
    تو 28 آيه اوّل اين سوره را بر پيامبر نازل مى كنى، پيامبر دستور مى دهد اين آيات بر صحيفه اى نوشته شود، (در آن زمان، نوشته ها را بر روى پوست حيوانات مى نوشتند و به آن، صحيفه مى گفتند).
    پيامبر از ابوبكر مى خواهد كه به مكّه برود و براى مردم بخواند. ابوبكر به سوى مكّه حركت مى كند در اين هنگام تو جبرئيل را نزد پيامبر مى فرستى و از او مى خواهى كه تا به پيامبر چنين بگويد: "اى پيامبر ! اين پيام را بايد كسى به مكّه ببرد كه از خاندان توست". پيامبر على(عليه السلام)را فرامى خواند و او را به سوى مكّه روانه مى كند و از او مى خواهد خود را به ابوبكر برساند.
    على(عليه السلام)حركت مى كند، در منطقه اى به نام "روحاء" كه تقريباً صد كيلومتر با مدينه فاصله دارد، به ابوبكر مى رسد و اين آيات را از او مى گيرد و به سوى مكّه حركت مى كند و ابوبكر به مدينه بازمى گردد.[24]
    على(عليه السلام)به سوى مكّه مى رود، روز عيد قربان (دهم ذى الحجّه) به مكّه مى رسد، مردم براى انجام مراسم حج، در سرزمين "مِنا" كه نزديك مكّه است، جمع شده اند، او در آنجا با صداى بلند به مردم مى گويد: "اى مردم ! من فرستاده پيامبر هستم، پيامبر به من دستور داده به شما بگويم كه هيچ كس حقّ ندارد، عريان و لخت، كعبه را طواف كند، بُت پرستان از سال آينده حقّ ندارند به مكّه بيايند"، او سپس اين آيات را براى آنان مى خواند، اين سخن توست كه به گوش مردم مى رسد:
    اين اعلان بيزارى خدا و پيامبر اوست به مشركانى كه با آنان عهد بسته ايد.
    اى مشركان ! بدانيد كه از الآن به مدّت چهارماه فرصت داريد تا آزادانه سفر كنيد و هر جا مى خواهيد برويد، بعضى از شما از راه دورى به مكّه آمده ايد، شما با امنيّت كامل در اين مدّت چهارماه، مى توانيد به خانه هاى خود بازگرديد، امّا بدانيد بعد از اين چهار ماه، بايد مسلمان شويد و دست از بُت پرستى برداريد و اگر اين كار را نكنيد، آماده جنگ باشيد، بدانيد كه شما نمى توانيد عذاب خدا را از خود دور سازيد و خدا كافران را خوار و ذليل مى كند.
    در روز عيد قربان كه مردم براى انجام حجّ در سرزمين "مِنا" جمع هستند، خدا و پيامبر به مردم پيام مهمّى اعلام مى كنند، اين پيام مهم اين است: "خدا و پيامبرش از مشركان و بُت پرستان بيزار هستند، اگر مشركان توبه كردند و دست از بُت پرستى برداشتند، به نفع آنان است، امّا اگر سرپيچى و نافرمانى كنند، بدانند كه نمى توانند با قدرت خدا مقابله كنند، كسانى كه راه كفر را برگزينند، به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد.

    * * *


    همه مردم از اين دستور تو باخبر مى شوند، مشركان حقّ ندارند در سال آينده به مراسم حجّ بيايند و عريان دور كعبه طواف كنند.
    محمّد(صلى الله عليه وآله)را به پيامبرى فرستادى تا مردم را از بُت پرستى نجات بدهد، امّا بُت پرستان به آزار و اذيّت پيامبر و ياران او پرداختند و تصميم به قتل او گرفتند، پيامبر مجبور شد به مدينه هجرت كند، بُت پرستان بارها به جنگ او رفتند و البتّه تو او را يارى كردى. سرانجام در سال هشتم هجرى به دست او مكّه را آزاد نمودى و پيامبر همه بُت هايى كه دور كعبه بود را از بين برد.
    امّا هنوز خيلى از مردم سرزمين حجاز، بُت پرست هستند، تو مى خواهى همه مردم اين سرزمين مثل مردم شهر مدينه و مكّه، دست از بُت پرستى بردارند.

    * * *


    بُت پرستانى كه با پيامبر پيمان بسته بودند، به دو دسته تقسيم مى شدند:
    گروه اوّل: گروهى كه با پيامبر پيمان صلح بسته بودند ولى آنان خيانت كرده بودند و به پيمان خود وفا نكردند، آنان قول داده بودند كه با دشمنان اسلام همكارى نكنند، امّا به قول خود عمل نكردند و به دنبال فرصت مناسبى براى حمله به مسلمانان بودند.[25]
    تو از پيامبر خواستى تا لغو پيمان را به آنان اعلام كند تا فرصت توطئه و شبيخون زدن به مسلمانان را پيدا نكنند. آنان بعد از چهار ماه، ديگر در امن و امان نخواهند بود.
    گروه دوم: گروهى كه با پيامبر پيمان صلح بسته اند و به پيمان خود وفادار مانده اند، آنان هرگز دشمنان مسلمانان را يارى نكردند، تو از پيامبر مى خواهى كه به پيمان آنان احترام بگذارد.
    البتّه پيمان پيامبر با آنان، به صورت دائمى نبود، معمولاً پيامبر در پيمان صلح خود، زمان مشخصّى را معيّن مى كرد، تو از پيامبر مى خواهى تا پايان زمان صلح نامه، پيمان را نشكند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۰: از كتاب تفسير باران، جلد چهارم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن