قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيز (91 )
آن مردم جاهل به شعيب(عليه السلام)گفتند: "اى شعيب ! معلوم هست تو چه مى گويى؟ تو از ما مى خواهى كه ما بُت هاى خود را رها كنيم و دست از اقتصاد سودآور خود برداريم ! ما معناى اين سخن تو را نمى فهميم و آن را نمى پذيريم، ما فريب تو را نمى خوريم و تو را پيرى ناتوان مى بينيم، ما ملاحظه طايفه تو را مى كنيم وگرنه تو را سنگسار مى كرديم تا ديگر كسى جرأت نكند نسبت به بُت هاى ما چنين سخن بگويد، اگر اراده كنيم تو را از بين مى بريم و تو نمى توانى از خودت دفاع كنى و هيچ قدرتى در مقابل ما ندارى، ما فعلاً به احترام طايفه ات كارى با تو نداريم !".
* * *