کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    توبه: آيه ۱۱۰ - ۱۰۷

      توبه: آيه ۱۱۰ - ۱۰۷


    وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (107 ) لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ (108 )أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَان خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُف هَار فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (109 ) لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (110 )
    ادامه ماجراى جنگ تبوك (سال نهم هجرى) را برايم مى گويى: وقتى كه پيامبر مى خواست به منطقه تبوك برود تا با روميان مقابله كند، گروهى از منافقان نزد او آمدند و گفتند: به ما اجازه بده تا مسجدى بسازيم تا افراد ناتوان و بيمار در آن نماز بگذارند.
    آنان از پيامبر دعوت كردند تا وقتى كار ساختن اين مسجد تمام شد، خود او براى افتتاح مسجد به آنجا برود. پيامبر به آنان گفت: "صبر كنيد تا از جنگ تبوك برگرديم".
    پيامبر به سوى تبوك حركت كرد، آن منافقان كار ساختن مسجد را آغاز كردند، آنان نزديك محلّه "قُبا"، مسجد خودشان را ساختند. قُبا، نام محلّه اى در اطراف مدينه بود و با مركز شهر و مسجد پيامبر، حدود 5 كيلومتر فاصله داشت، وقتى پيامبر به مدينه هجرت كرد، قبل از آن كه به مركز شهر برود، در محلّه قبا سه روز توقّف كرد و در آن مدّت در آنجا مسجدى ساخت كه به نام "مسجد قبا" مشهور شد. مسجد قبا، اوّلين مسجدى است كه به دست پيامبر ساخته شد.

    * * *


    در محلّه قبا، اين مسجد وجود داشت، چرا منافقان نزديك آن، مسجد ديگرى ساختند؟ آنان به پيامبر گفتند كه مسجد خودشان را براى اين مى سازند كه افراد ناتوان و بيمار، بتوانند در آن نماز بخوانند، امّا اين دروغى بيش نبود.
    ماجرا چه بود؟ آنان مى خواستند براى هدف شوم خود پايگاهى داشته باشند. يكى از مسيحيان كه چندين سالِ قبل در مدينه زندگى مى كرد، بعد از فتح مكّه به روم رفت و ديدارى با پادشاه كشور "روم" داشت. او از پادشاه روم خواست تا به مدينه حمله كند. آن مسيحى نامه اى به منافقان مدينه نوشت و از آنان خواست تا پايگاهى براى خود در مدينه بسازند. منافقان با ساختن اين مسجد، به خواسته آن مسيحى عمل كردند، آنان به بهانه مسجد پايگاهى براى نقشه هاى شوم خود ساختند.
    وقتى پيامبر از جنگ تبوك برمى گشت، منافقان به استقبال پيامبر رفتند از او خواستند تا به مسجد آنان بيايد و آن را افتتاح كند. اينجا بود كه تو اين آيات را نازل كردى و راز منافقان را براى همه آشكار كردى:
    اى محمّد ! گروهى از منافقان مسجدى ساختند و قصد آنان ضرر زدن به دين و رواج كفر است. آنان مى خواهند بين مؤمنان اختلاف بيندازند، آنان آن مسجد را پايگاه دشمنان دين من قرار داده اند.
    اى محمّد ! آنان نزد تو مى آيند و سوگند ياد مى كنند كه هدفشان چيزى جز خوبى و خدمت به مردم نبوده است، من مى دانم كه آنان دروغ مى گويند.
    اى محمّد ! هرگز در آن مسجد نماز نخوان ! بهتر است در مسجد قبا كه از روز اوّل، بر اساس پرهيزكارى بنا شده است، نماز بخوانى، در مسجد قُبا، مردمانى هستند كه به پاكيزگى و دورى از شرك و نفاق و گناه، گرايش دارند و من پرهيزكاران را دوست دارم.
    گروهى بنيان مسجد خود را بر پرهيزكارى و خشنودى خدا قرار دادند، گروهى هم مسجدشان را بر لبه پرتگاه سستى (كه در حال سقوط در جهنّم است) قرار دادند. به راستى كدام يك از اين دو گروه، بهتر مى باشند؟ مردمى كه مسجد قبا را بر اساس تقوا ساختند، بهتر از منافقانى هستند كه مسجدشان را بر اساس كفر و نفاق ساختند. من آن منافقانى كه به خود و ديگران ظلم كردند را به حال خود رها مى كنم تا سرگردانى آن ها بيشتر و بيشتر شود.
    شك و ترديد از دل منافقانى كه آن مسجد را بنا كردند، از بين نمى رود تا وقتى كه دل هاى آن ها بشكافد و از اندوه كار خود بميرند، من به همه كارهاى آن ها آگاهى دارم و هر چه فرمان مى دهم درست و از روى حكمت است.

    * * *


    به پيامبر فرمان مى دهى تا آن مسجد را خراب كند، مسجدى كه براى ضرر زدن به دين ساخته شده بود، از اين رو آن مسجد به "مسجد ضرار" مشهور شد. مسجد ضرر زدن !
    مسلمانان آن مسجد را خراب كردند، پيامبر دستور داد تا خرابه هاى آن را آتش بزنند و بعداً مكان آن جايگاه زباله ها شد.
    اين ماجرا، هشدارى براى همه است، مسلمانان نبايد ساده انديش باشند، دشمنان گاهى به نام دين به دين ضربه مى زنند، آنان براى كارهاى خود، دلايل زيبايى مى آورند و قصد دارند مردم را دور خود جمع كنند و فتنه اى به پا كنند. منافقان پايگاهى به نام مسجد ساختند و گفتند كه هدف ما چيزى جز خدمت به مردم نيست، ما مى خواهيم بيماران و ناتوانان در آنجا نماز بخوانند، امّا تو از هدف آنان باخبر بودى و آنان را رسوا ساختى.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۸۲: از كتاب تفسير باران، جلد چهارم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن