وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (30 )
تو موسى و عيسى(عليهما السلام)را براى هدايت مردم فرستادى، آنان مردم را به سوى تو فرا خواندند، امّا بعد از آنان، پيروان آنان دچار انحراف شدند، يهوديان گفتند كه "عُزَير" پسر خداست، در حالى كه عُزَير يكى از پيامبران تو بود. مسيحيان هم "عيسى" را پسر خدا دانستند. آرى، يهوديان و مسيحيان اين گونه سخنان پوچ بر زبان مى آوردند، آنان ادّعا مى كردند كه به تو ايمان دارند، امّا سخنان آنان شبيه سخنان كافران بود.
لعنت تو بر آنان واقع شده بود، آنان چگونه از راه حقّ روى گردان مى شوند !
اين چه سخنى است كه آنان مى گويند، تو خداى يگانه اى و هيچ فرزندى ندارى، مقام تو بالاتر از اين است كه فرزند داشته باشى، اين انسان است كه نياز به فرزند دارد، زيرا عمرش محدود است و براى ادامه نسل خود، محتاج تولّد فرزند است.
قدرت انسان محدود است و در هنگام پيرى و ناتوانى، نيازمند كسى است كه كمكش كند، انسان محتاج عاطفه و محبّت است، براى همين دوست دارد فرزندى در كنارش باشد تا با او انس گيرد، امّا تو بى نياز از همه اين ها هستى.
* * *