کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    منافقون: آيه ۴ - ۱

      منافقون: آيه ۴ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ (1 ) اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (2 ) ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آَمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ (3 ) وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَة عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (4 )
    سال ششم هجرى است، پيامبر در مدينه است، او توانسته است در چندين جنگى كه با دشمنان خود داشته است، پيروز شود، مسلمانان قدرت خوبى پيدا كرده اند، ديگر خطرى از طرف دشمنان خارجى، اسلام را تهديد نمى كند، ولى گروهى از منافقان در ميان جامعه رخنه كرده اند و خطرى جدّى اسلام را تهديد مى كند.
    منافقان كسانى هستند كه به ظاهر ادّعاى مسلمانى مى كنند، نماز مى خوانند و روزه مى گيرند، امّا قلبشان از نور ايمان خالى است، اكنون تو اين چنين با محمّد(صلى الله عليه وآله)درباره منافقان سخن مى گويى:
    اى محمّد ! منافقان نزد تو مى آيند و مى گويند: "ما شهادت مى دهيم كه تو پيامبر خدا هستى"، من مى دانم كه تو پيامبر و فرستاده من هستى، امّا منافقان دروغ مى گويند، آنان اعتقادى به اين گفته خود ندارند، نور ايمان به دل هاى آنان تابيده نشده است.
    اى محمّد ! منافقان سوگند ياد مى كنند كه ايمان آورده اند، امّا من مى دانم سوگند آنان، دروغ است، آنان اين سوگندها را سپر جان خويش قرار داده اند تا مردم را فريب دهند و ديگران را از راه دين حقّ، منحرف كنند، كارهاى آنان، بسيار بد و ناپسند است.
    اى محمّد ! اين رياكارى آنان به خاطر اين است كه ابتدا ايمان آوردند ولى سپس راه كفر را برگزيدند و بر كفر خود لجاجت ورزيدند، اين قانون من است: هر كس در كفر لجاجت به خرج دهد، نور فطرت از او گرفته مى شود و بر دل او مُهر مى زنم و او به غفلت مبتلا مى گردد ديگر سخن حقّ را نمى شنود، من او را به حال خود رها مى كنم تا در گمراهى خود غوطهور شود. آن وقت است كه ديگر به راه راست هدايت نمى شود و حقيقت را درك نمى كند.
    اى محمّد ! وقتى منافقان را مى بينى، چهره و جسم آنان تو را به شگفتى وامى دارد، چهره اى آراسته دارند و چنان شيرين و جذّاب سخن مى گويند كه تو هم جذب سخنانشان مى شوى، امّا واقعيّت اين است كه آنان مردمى تهى مغزند و به هيچ اصلى پايبند نيستند، آنان همانند چوب هاى خشكى هستند كه به ديوار تكيه زده اند، گويا اجسامى بى روح هستند كه سخن حقّ در آنان اثر نمى كند.
    آنان از ايمان بى بهره اند و براى همين از همه چيز مى ترسند، آن قدر به خود شك دارند كه با شنيدنِ هر صدايى از جا بلند شوند و وحشت مى كنند و فكر مى كنند كه مسلمانان، راز آنان را فهميده اند و مى خواهند از آنان، انتقام بگيرند.
    اى محمّد ! اين منافقان، دشمنان واقعى تو هستند، از آنان بر حذر باش.
    آنان از رحمت من دور هستند ! مرگ و نابودى در انتظار آنان است، چگونه آنان از حقّ روى گردان مى شوند !

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۸: از كتاب تفسير باران، جلد سيزدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن