کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    معارج: آيه ۳۵ - ۱۹

      معارج: آيه ۳۵ - ۱۹


    إِنَّ الاِْنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا (19 ) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا (20 ) وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا (21 ) إِلَّا الْمُصَلِّينَ (22 )الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ (23 ) وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (24 ) لِلسَّائِلِ وَالَْمحْرُومِ (25 )وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (26 ) وَالَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذَابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (27 ) إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُون (28 )وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (29 ) إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (30 ) فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ (31 ) وَالَّذِينَ هُمْ لاَِمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (32 )وَالَّذِينَ هُمْ بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ (33 )وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ (34 ) أُولَئِكَ فِي جَنَّات مُكْرَمُونَ (35 )
    انسان موجودى حريص و كم طاقت است، وقتى رنج و بلايى به او مى رسد، بى تابى مى كند و هنگامى كه خوبى به او مى رسد، بخل مىورزد و به ديگران كمك نمى كند، اين ويژگى بيشتر انسان ها مى باشد، امّا مؤمنان چنين نيستند. مؤمنان در برابر بلاها و سختى ها صبر مى كنند و اگر تو به آنان نعمتى دادى به نيازمندان كمك مى كنند.
    آرى، تو غرايز مختلفى در وجود انسان قرار دادى، اين غرايز به خودى خود، بد نيستند، بلكه اسباب كمال انسان مى باشند، اگر اين غرايز در مسير انحرافى قرار گيرند، سبب بدبختى انسان مى شوند.
    حرص، يك غريزه است، باعث مى شود انسان به راحتى، دست از تلاش و كوشش نكشد، اين يك عطش سوزان است، اگر اين عطش در راه كسب علم و معرفت به كار افتد، مايه كمال او مى شود، خوشا به حال انسانى كه تشنه علم و بى قرار معرفت باشد، امّا اگر اين حرص در راه جمع كردن دنيا به كار افتد، مايه بدبختى انسان مى شود.

    * * *


    سخن از مؤمنانى بود كه غرايز را در راه درست به كار مى گيرند و به سعادت مى رسند. من دوست دارم بدانم ويژگى اين مؤمنان چيست؟
    در اينجا براى مؤمنان هشت ويژگى ذكر مى كنى:
    * ويژگى اوّل: نماز مستحبّى
    آنان همواره نمازهاى مستحبّى مى خوانند و تو را ياد مى كنند. شب ها از خواب بيدار مى شوند و در تاريكى شب با تو نجوا مى كنند و نمازِ شب مى خوانند.[66]
    * ويژگى دوم: دادن صدقه
    آنان از مال و ثروت خود، صدقه مى دهند و سهم مشخّصى را براى فقيران و محرومان قرار مى دهند، البتّه اين صدقه، غير از زكات است. زكات، واجب است، امّا صدقه مستحبّ است.
    * ويژگى سوم: ايمان به قيامت
    آنان به روز قيامت ايمان دارند و مى دانند كه در آن روز براى حسابرسى زنده خواهند شد.
    * ويژگى چهارم: بيم و اميد
    آنان از عذاب آن روز، بيمناك هستند و هيچ گاه خود را از عذاب آن روز، در امان نمى بينند، آنان همواره در ميان بيم و اميد هستند، به رحمت و مهربانى تو اميد دارند و از جهنّم مى ترسند، مى دانند كه اگر تو لحظه اى آنان را به حال خود رها كنى، فريب شيطان را مى خورند و از راه سعادت به دور مى افتند.
    * ويژگى پنجم: پاكدامنى
    مؤمنان از هر گونه آلودگى جنسى دورى مى كنند و هرگز دامن خود را به گناه آلوده نمى كنند. آميزش جنسى مردان فقط با همسر يا كنيز جايز است، زنان هم فقط با شوهر خود مى توانند رابطه جنسى داشته باشند. اگر كسى با مراعات قانون تو، آميزش جنسى داشته باشد، هيچ ملامت و سرزنشى بر او نيست. كسى كه از قانون تو پا فراتر گذارد، طغيان و سركشى كرده است.
    * ويژگى ششم: امانت دارى
    مؤمنان هرگز در امانت خيانت نمى كنند، اگر كسى نزد آنان چيزى را به امانت گذاشت از آن به خوبى محافظت مى كنند و هنگامى كه صاحب امانت آن را درخواست كرد به او تحويل مى دهند.
    * ويژگى هفتم: گواهى دادن به حق
    آنان در گواهى دادن براى حفظ حقوق مردم، ثابت و استوارند و هرگز به دروغ به چيزى گواهى نمى دهند.
    * ويژگى هشتم: مواظبت بر نماز واجب
    مؤمنان نماز خود را در اوّل وقت مى خوانند، آداب و شرايط نماز را مراعات مى كنند. آنان مى دانند كه نماز، معراج دل انسان است، با خواندن نمازهاى پنج گانه (صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) دل خود را از آلودگى هاى دنيا پاك مى كنند و با تو به مناجات مى پردازند.
    اين هشت ويژگى مؤمنانى بود كه تو وعده دادى آنان سعادتمند مى شوند، جالب است ويژگى اوّل و ويژگى آخر آن ها درباره نماز است: "نمازهاى مستحبّى، نمازهاى واجب". اين اهميّت ويژه نماز را مى رساند، نماز انسان را از بدى ها و زشتى ها بازمى دارد، نماز ستون دين است، نماز معراج مؤمن است.
    اين هشت ويژگى مؤمنان بود، روز قيامت كه فرا رسد تو به اين مؤمنان پاداشى بس بزرگ مى دهى و آنان را در باغ هاى بهشتى جاى مى دهى و فرشتگان از آنان پذيرايى مى كنند و آنان را گرامى مى دارند.

    * * *


    ويژگى پنجم مؤمنان، پاكدامنى بود، در دين اسلام بر عفّت و پاكدامنى تأكيد زياد شده است و بى بندوبارى جنسى و زنا به عنوان گناهان بزرگ معرّفى شده است.
    در اينجا لازم است چند نكته بنويسم:
    1 - زنا و داشتن رابطه نامشروع با زنان، سبب گسسته شدن پيوندهاى خانوادگى مى شود و جامعه را به تباهى مى كشاند. در جامعه اى كه زنا رواج دارد، ميل و رغبت به ازدواج كمتر مى شود، آمار طلاق زياد مى شود و روز به روز بر تعداد فرزندان نامشروع اضافه مى شود.
    سلامت جامعه به سلامتى خانواده بستگى دارد، اگر نهاد خانواده آسيب ببيند، جامعه روى سعادت را نخواهد ديد. زنا، نهاد خانواده را نابود مى كند.
    2 - اگر كسى با مراعات قانون دين، آميزش جنسى داشته باشد، هيچ ملامت و سرزنشى بر او نيست. كسى كه از قانون تو پا فراتر گذارد، طغيان و سركشى كرده است.
    در دين مسيحيّت، ازدواج نكوهش شده است و تجرّد را فضيلت بزرگى براى انسان مى دانند، مقام هاى روحانى اين دين ازدواج نمى كنند. آنان اعتقاد دارند رابطه جنسى اگر چه با همسر باشد، خلاف ارزش هاى انسانى است.
    امّا در اسلام، ازدواج پيمان مقدّسى است، اين سخن پيامبر است: "ازدواج، سنّت و شيوه من است، هر كس از سنّت من دورى كند، از من نيست". در سخنان بزرگان دين آمده است كه ازدواج باعث حفظ نصف دين مسلمان مى شود.[67]
    وقتى مرد و زن ازدواج (دائم يا موقّت) مى كنند، مى توانند با هم رابطه جنسى داشته باشند و اين امر، هرگز در اسلام، مخالف ارزش هاى انسانى معرّفى نشده است. غريزه جنسى براى بقاى نسل انسان است و اگر به صورت صحيح و با حفظ حرمت ها ارضا شود، زمينه آرامش روحى و روانى انسان را فراهم مى سازد.
    3 - مرد مسلمان مى تواند با همسر يا كنيزِ خود رابطه جنسى داشته باشد.
    منظور از "كنيز" چيست و چرا در آيه 7 اين سوره از "كنيز" سخن به ميان آمده است؟
    اگر زن غير مسلمانى در جنگ اسير شود، به مجرّد اسارت، رابطه زناشويى او با شوهرش قطع مى شود و او بايد "عِدّه" نگاه دارد، "عِدّه" يعنى سپرى شدن زمانى براى اين كه معلوم شود او باردار است يا نه. عدّه اين زنان يك بار حالت زنانگى (پريود) است، اگر معلوم شد كه باردار است بايد تا زمان زايمان صبر كند.
    به هر حال، زن غير مسلمانى كه در جنگ اسير شده است، بعد از گذشت زمان "عِدّه" مى تواند به عنوان كنيز به مرد مسلمانى داده شود.
    به راستى فلسفه اين قانون چيست؟
    درباره زن شوهردارِ غير مسلمان كه در جنگ اسير شده است، سه كار مى توان كرد:
    الف. او را به محيط كفر بازگرداند كه مشخّص است اين كار سبب تقويت كفر مى شود و بر خلاف اصول تربيتى اسلام است.
    ب. در ميان مسلمانان باشد و هرگز ازدواج نكند. اين راه حل ظالمانه است و مفاسدى را به دنبال دارد.
    ج. رابطه او با شوهر سابقش قطع شود و بعد از گذشت زمان "عدّه" اگر مسلمان شد از نو ازدواج نمايد و اگر هنوز در كفر خود باقى ماند، به عنوان كنيز به مسلمانى داده شود. اسلام راه حلّ آخر را برگزيده است.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۷۲: از كتاب تفسير باران، جلد سيزدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن