کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    انسان: آيه ۲۲ - ۵

      انسان: آيه ۲۲ - ۵


    إِنَّ الاَْبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْس كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا (5 ) عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا (6 )يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا (7 )وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيًما وَأَسِيرًا (8 ) إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا (9 ) إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا (10 )فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا (11 ) وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا (12 )مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الاَْرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا (13 ) وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا (14 )وَيُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآَنِيَة مِنْ فِضَّة وَأَكْوَاب كَانَتْ قَوَارِيرَ (15 ) قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّة قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا (16 ) وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا (17 ) عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا (18 ) وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا (19 ) وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيًما وَمُلْكًا كَبِيرًا (20 ) عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُس خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّة وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (21 ) إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا (22 )
    مؤمنان نيكوكار را در بهشت جاى مى دهى، آنان در آنجا از جامى مى نوشند كه بوى عطر خوش كافور مى دهد و آرام بخش است. آنان از چشمه اى سيراب مى شوند كه بندگان خاص تو از آن مى نوشند و آب آن چشمه را به هر طرف كه بخواهند جارى مى سازند.
    آنان كسانى هستند كه به عهد و پيمان خود وفا مى كنند و از روز قيامت كه عذاب آن دامن گير گناهكاران مى شود در هراسند، آنان براى خشنودى تو، غذاى خود را به فقير و يتيم و اسير مى دهند در حالى كه خودشان به آن نيازمند هستند، وقتى آنان به نيازمندان كمك مى كنند، مى گويند: "ما اين كار را به خاطر خدا انجام مى دهيم و هرگز انتظار پاداش و سپاس از ديگران نداريم، ما از خشم خدا در روز قيامت مى ترسيم، همان روزى كه بر همگان، سخت و شديد است".
    تو اين كار آنان را ديدى و از دل آنان آگاه شدى، براى همين آنان را از عذاب روز قيامت در امان داشتى و به آنان در روز قيامت نشاط قلبى و شادمانى عطا مى كنى، اين شادمانى نشانه آرامش درونى آنان خواهد بود.
    تو در برابر صبرشان، بهشت و لباس هاى حرير بهشتى به آنان پاداش مى دهى، آنان در بهشت بر روى تخت هاى زيبا تكيه مى زنند، نه آفتاب آنان را اذيّت مى كند و نه سرما.
    درختان بهشتى بر سر مؤمنان سايه مى افكند و ميوه هاى درختان در دسترس آنان است، گرداگرد آنان، نوشيدنى هايى را در جام هاى نقره اى و قدح هاى بلورين مى گردانند، جام هاى بلورينى از نقره كه در اندازه هاى كوچك و بزرگ آماده شده است.
    نوشيدنى پاكى كه آنان مى نوشند، طبع گرم و طعم زنجبيل را دارد، محرّك و مقوّى است. اين نوشيدنى از چشمه اى است كه نامش "سلسبيل" است، چشمه اى با آب گوارا !
    خدمت گزاران بهشتى، پروانهوار به خدمتشان مى پردازند. آن خدمت گزاران هرگز پير نمى شوند و همواره جوان هستند و از زيبايى همچون مرواريد درخشان هستند.
    هر كس كه با دقّت به بهشت بنگرد، آن را با عظمت و سرشار از نعمت هاى بى نظير مى يابد، هر كدام از مؤمنان در باغ هاى باشكوه و بزرگ خود، فرمانروايى باشكوهى دارند.
    مؤمنان لباس هايى از حرير نازك سبز رنگ و ديباى ضخيم بر تن دارند در حالى كه با دستبندهاى طلا و مرواريد زينت شده اند.
    تو به آنان نوشيدنى پاك مى نوشانى، شراب طهور ! شرابى كه مانند شراب معمولى نيست، نه عقل را از بين مى برد و نه مستى مى آورد.
    فرشتگان به آنان مى گويند: "اين نعمت ها به عنوان پاداش به شما داده شده است و سعى و تلاش شما مقبول است".

    * * *


    مناسب است در اينجا هشت نكته بنويسم:
    * نكته اوّل:
    در آيه 5 از نوشيدنى كه طعم كافور مى دهد و در آيه 17 از نوشيدنى كه طعم زنجبيل مى دهد، ياد شده است. در آن زمان، مردم عربستان، دو نوع نوشيدنى استفاده مى كردند:
    1 - نوشيدنى كه طعم كافور مى داد، اين نوشيدنى بسيار آرام بخش بود، البتّه كافورى كه آنان استفاده مى كردند با كافورى كه فعلاً به صورت صنعتى درست مى شود، تفاوت زيادى داشت، كافور طبيعى (بر خلاف كافور صنعتى) بسيار گران قيمت مى باشد و بوىِ خوشى دارد.
    2 - نوشيدنى كه طعم زنجبيل مى داد، اين نوشيدنى بسيار مقوّى و محرّك بود و بسيارى از افراد به آن علاقه داشتند.
    حقايق جهان آخرت براى ما، درك نشدنى است، قرآن از اين واژه ها براى بيان نعمت هايى كه در بهشت وجود دارد، بهره برده است.
    * نكته دوم
    در آيه 9 چنين مى خوانم: "آنان مى گويند: ما اين كار را به خاطر خدا انجام مى دهيم و هرگز انتظار پاداش و سپاس از شما نداريم".
    على و فاطمه(عليهما السلام) وقتى غذاى خود را به فقير و يتيم و اسير دادند، اين سخن را به آنان نگفتند، بلكه آنان اين مطلب را در دل خود گفتند. اين جمله كه در آيه 9 ذكر شده است، حرفِ دل آنان بود، امّا خدا از راز دل آنان آگاه بود و براى همين براى آنان چنين پاداش بزرگى را آماده كرده است.
    * نكته سوم
    قرآن در سوره هاى مختلف از بهشت و نعمت هاى بهشتى ياد مى كند و معمولاً از زنان بهشتى (حورالعين) سخن مى گويد. در اين سوره، بسيارى از نعمت هاى بهشتى ذكر شده است، امّا هيچ مطلبى از زنان بهشتى آورده نشده است.
    يكى از مفسّران اهل سنّت در اينجا مطلب جالبى دارد. او مى گويد: "اين سوره درباره فاطمه(عليها السلام) و همسر و فرزندان او مى باشد، ممكن است به احترام فاطمه از حورالعين سخنى به ميان نيامده باشد".[125]
    * نكته چهارم
    در آيه 19 از "وِلدان" سخن به ميان آمده است. ولدان، جوانانى هستند كه خدمت گزاران مؤمنان هستند.
    روزگارى كه قرآن نازل شد، بيشتر برده ها سياه پوست بودند و بعضى از آنان پير بودند، هر ثروتمندى تعدادى برده داشت و آن برده ها به او خدمت مى كردند، قرآن مى گويد: خدمت گزاران بهشتى، سياه پوست نيستند، بلكه آنان زيبا و جوان هستند و توانايى انجام هر كارى را دارند.
    * نكته پنجم
    فاطمه و على(عليهما السلام) به نذر خود وفا كردند و غذاىِ افطار خود را به نيازمندان دادند و با اين كار خود، به مؤمنان درس دادند كه نسبت به گرسنگى گرسنگان، بى توجّه نباشند.
    آرى، غذا دادن به گرسنگان، ثواب زيادى دارد، اين سخن پيامبر است: "كسى كه سه مسلمان گرسنه را سير كند، خدا در سه باغ از باغ هاى بهشتى به او غذا خواهد داد".[126]
    * نكته ششم
    اين ماجرا را 34 نفر از دانشمندان اهل سنّت نقل كرده اند، همه آنان اعتراف كرده اند كه اين سوره در شأن على و فاطمه(عليهما السلام)نازل شده است. در كتب شيعه هم احاديث فراوانى در اين باره آمده است.[127]
    * نكته هفتم
    اهل بيت پيامبر در آن سه روز، فقط با آب افطار كردند، بعضى از جاهلان، از اين مسأله تعجّب كرده اند و گفته اند: "چگونه مى شود كه انسان سه روز فقط با آب زنده بماند؟". آنان اين اشكال را كرده اند و به خيال خام خود، خواسته اند ثابت كنند كه اين ماجرا به همين دليل واقعيّت ندارد.
    آنان چقدر جاهل و نادان هستند !
    كاش قدرى اطّلاعات داشتند و اين سخنان را نمى گفتند !
    آقاى گاندى در سنّ 74 سالگى در سال 1933 ميلادى دست به اعتصاب غذا زد و اين اعتصاب 21 روز طول كشيد. او در اين مدّت، فقط آب مى نوشيد. اگر انسان آب و نمك مصرف كند مى تواند تا 94 روز زنده بماند، در كتاب "گينس" ركورد اعتصاب غذا 94 روز اعلام شده است.
    * نكته هشتم
    درست است كه اين سوره درباره على و فاطمه(عليهما السلام) نازل شده است، امّا هر كس كه راه آنان را بپيمايد و همانند آنان رفتار كند، او هم از اين ثواب ها بهره مند خواهد شد. در واقع، اين سوره براى همه زمان ها و همه مكان ها مى باشد، البتّه معلوم است خدا بهترين و بالاترين ثواب ها را به على و فاطمه(عليهما السلام) مى دهد زيرا اخلاص آنان از همه بيشتر و بالاتر است. هيچ كس نمى تواند به مقام اخلاص آنان برسد.
    * نكته نهم
    اين ماجرا سال ششم، اتّفاق افتاد و در آن هنگام فقير و يتيم در جامعه مسلمانان زياد بود، امّا درباره "اسير" بايد مقدارى توضيح دهم.
    وقتى جنگى ميان مسلمانان و كافران درمى گرفت، تعدادى از كافران اسير مى شدند، در زمان پيامبر، هيچ زندانى در مدينه وجود نداشت و اسيران در زندان نبودند. نكته مهم اين است كه اين اسيران، كافر بودند، زيرا كسى كه اسير شده بود، اگر مسلمان مى شد، آزاد مى شد.
    پيامبر اسيران را ميان مسلمانان تقسيم مى كرد و از آنان مى خواست تا به اسيران رسيدگى كنند. آنان اسيران را مدّتى نگاه مى داشتند تا خانواده اسيران كه در خارج از مدينه زندگى مى كردند، پولى براى آزادى آن اسير بفرستند و آن اسير آزاد شود. در واقع نگاه داشتن اسير براى اين بود كه مسلمانان بتوانند به آن پول دسترسى پيدا كنند.
    طبيعى است كه تعدادى از اين اسيران به مسلمانانى مى رسيدند كه خود آن مسلمانان در فقر بودند، مسلمانان فقير به اسيران اجازه مى دادند كه براى گرفتن غذا به خانه ديگر مسلمانان مراجعه كنند.
    در اين ماجرا هم اسيرى كافر، به در خانه على و فاطمه(عليهما السلام)آمد و آن ها غذاى خود را به آن اسيرِ كافر دادند.
    اكنون وقت آن است تا اين جملات را بنويسم:
    بانوى من ! اى فاطمه !
    آقاى من ! اى على !
    شخصى كافر به در خانه شما آمد و شما حاضر نشديد او نااميد برگردد، چگونه باور كنم كه شما دوستان خود را از در خانه خود نااميد برگردانيد؟
    شما خاندان كَرَم و جود هستيد، خدا به ما فرمان داده است كه شما را دوست بداريم، ما از فرمان خدا اطاعت كرديم، ما شما را دوست داريم.
    شنيده ايم كه در روز قيامت، خدا به شما اجازه شفاعت مى دهد، در آن روز، ما را از شفاعت خود نااميد نكنيد !

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۱۵: از كتاب تفسير باران، جلد سيزدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن