يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (9 )
در اينجا بار ديگر به توطئه اى كه منافقان در سر داشتند، اشاره مى كنى، وقتى پيامبر رازى را به دو تن از زنان خود گفت، آن دو زن، راز را فاش كردند. آن راز به گوش منافقان رسيد و آنان به فكر توطئه افتادند. اكنون از پيامبر مى خواهى تا با كافران و منافقان مبارزه كند و بر آنان سخت بگيرد كه در آخرت جايگاه آنان جهنّم است و چه بد سرنوشتى در انتظار آنان است.
جهاد با قتال فرق مى كند، "جهاد" يعنى "مبارزه"، امّا "قتال" يعنى "جنگ مسلّحانه".
پيامبر هرگز با منافقان، قتال و جنگ مسلّحانه نكرد، او فقط با كافران، جنگ مسلّحانه داشت، تو در اينجا از او مى خواهى كه با منافقان و كافران جهاد و مبارزه كند.
پيامبر با منافقان اين گونه جهاد و مبارزه مى كرد: فرصت فتنه گرى را از آنان مى گرفت، به آنان فرصت نمى داد تا با دسيسه هاى خود، ايمان مردم را تضعيف كنند، همواره مواظب رفتار آنان بود، نمى گذاشت دروغ هاى خود را در جامعه منتشر كنند، مانع جاسوسى آنان براى دشمنان مى شد. خلاصه آن كه پيامبر هيچ گاه با منافقان، قتال و جنگ مسلّحانه نكرد، زيرا تو به او دستور چنين كارى نداده بودى.
* * *