کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    مُدّثّر: آيه ۷ - ۱

      مُدّثّر: آيه ۷ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَاأَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ (1 ) قُمْ فَأَنْذِرْ (2 ) وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ (3 ) وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ (4 )وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ (5 ) وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ (6 ) وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ (7 )
    تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى برگزيدى، او سه سال مردم را مخفيانه به اسلام دعوت نمود، پس از آن، دعوت خود را آشكار كرد و همه مردم را به صورت علنى به يكتاپرستى فرا خواند. وقتى بزرگان مكّه ديدند كه روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده مى شود، احساس خطر كردند و تصميم گرفتند به هر صورت، مانعِ رشد اسلام شوند.
    آنان جلسه اى تشكيل دادند تا با هم مشورت كنند، آنان از "وليد" هم دعوت كردند (وليدبن مُغيره). او ثروت زيادى داشت و اين ثروت خود را در راه مبارزه با اسلام هزينه مى كرد و بزرگان مكّه به او اعتماد زيادى داشتند.
    جلسه آغاز شد، وليد رو به بقيّه كرد و گفت: "شما بايد سخن خود را درباره محمّد يكى كنيد، مردم بايد از همه شما يك سخن بشنوند". همه با شنيدن اين سخن به فكر فرو رفتند. وليد رو به آنان گفت:
    ــ شما درباره محمّد به مردم چه مى گوييد؟
    ــ اى وليد ! خوب است به مردم بگوييم: "محمّد شاعر است".
    ــ نه. ما شعرهاى زيادى شنيده ايم، قرآن محمّد، شعر نيست.
    ــ اى وليد ! به مردم مى گوييم: "محمّد پيشگو است".
    ــ نه. رفتار محمّد همانند پيشگويان نيست.
    ــ اى وليد ! پس به مردم مى گوييم: "محمّد ديوانه است".
    ــ نه. وقتى شما نزد محمّد مى رويد، در او هيچ نشانى از پريشانى نمى بينيد.
    ــ اى وليد ! به مردم مى گوييم: "محمّد جادوگر است".
    ــ آفرين بر شما ! اين سخن خوب است. جادوگران ميان مردم، دشمنى ايجاد مى كنند، محمّد هم با دين خود، ميان انسان ها دشمنى ايجاد مى كند، آيا جوانان خود را نديده ايد كه به محمّد ايمان آورده اند و با شما دشمن شده اند.
    اينجا بود كه تصميم آنان يكى شد، همه قرار بر اين گذاشتند كه محمّد(صلى الله عليه وآله)را به عنوان "جادوگر" خطاب كنند، آنان به سوى كعبه رفتند، محمّد(صلى الله عليه وآله) در آنجا براى مردم سخن مى گفت، آن ها يكى يكى جلو رفتند و به محمّد(صلى الله عليه وآله) گفتند: "اى جادوگر ! اى جادوگر !". مردم كم كم از دور محمّد(صلى الله عليه وآله) پراكنده شدند زيرا خيلى از آنان بزرگان مكّه را به عنوان بزرگان خود قبول داشتند، آن ها وقتى ديدند كه بزرگانشان چنين سخنى مى گويند، باور كردند كه محمّد(صلى الله عليه وآله) جادوگر است و مى خواهد آنان را جادو كند.
    وقتى محمّد(صلى الله عليه وآله) اين سخن آنان را شنيد، غمگين شد و به خانه رفت، همسرش (خديجه(عليها السلام)) ناراحتى او را ديد. محمّد(صلى الله عليه وآله)بسيار اندوهناك بود، او به بستر رفت و جامه خواب بر سر كشيد.
    تو از حالِ دل محمّد(صلى الله عليه وآله) آگاه بودى، مى دانستى كه اين نقشه اى كه وليد كشيده است چقدر محمّد(صلى الله عليه وآله) را اندوهناك كرده است، اينجا بود كه جبرئيل را فرستادى تا اين آيات را براى او بخواند. تو به محمّد(صلى الله عليه وآله) خبر دادى كه وليد را به عذابى سخت گرفتار خواهى كرد.[108]
    اين پيام تو براى محمّد(صلى الله عليه وآله) بود:

    * * *


    اى كسى كه جامه خواب بر سر كشيده اى، برخيز و مردم را از عذاب من بيم بده و مرا به بزرگى ياد كن !
    لباس خود را پاكيزه دار و از پليدى ها و زشتى ها دورى كن، منّت نگذار و فزونى نخواه و براى پروردگارت، شكيبايى پيشه كن !

    * * *


    تو در اينجا به محمّد(صلى الله عليه وآله) هفت فرمان مى دهى:
    * فرمان اوّل
    محمّد(صلى الله عليه وآله) به خانه خود پناه آورده است، او از سخنان بُت پرستان اندوهناك شده است، تو از او مى خواهى كه از خلوت خويش خارج شود و به كار خود ادامه دهد.
    * فرمان دوم
    از او مى خواهى كه مردم را از عذاب روز قيامت بترساند، آنان بُت ها را مى پرستيدند و خيال مى كردند با اين كار به تو نزديك مى شوند، آنان فريب خورده بودند و محمّد(صلى الله عليه وآله) بايد آنان را از خواب غفلت بيدار كند و به آنان بگويد كه بُت پرستى، نتيجه اى جز آتش جهنّم در پى ندارد.
    * فرمان سوم
    از او مى خواهى تا تو را به بزرگى ياد كند و "الله اكبر" بگويد و اين را به مردم نيز بگويد.
    الله اكبر !
    تو بزرگ تر از آن مى باشى كه به وصف بيايى ! حقيقت تو والاتر از اين است كه در فهم و درك من بگنجد. هيچ كس نمى تواند حقيقت تو و چگونگى تو را درك كند.
    * فرمان چهارم
    در آن زمان رسم بود كه مردم لباس هاى بسيار بلندى به تن مى كردند و لباس هاى آنان به روى زمين كشيده مى شد، تو از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى تا از آن لباس ها استفاده نكند زيرا پيامبر بايد الگوى پاكى باشد، وقتى لباسى آن قدر بلند باشد كه روى زمين كشيده شود، كثيف و آلوده مى گردد.
    * فرمان پنجم
    از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى تا از همه پليدى ها دورى كند، گناهان، محبّت و شيفتگى به دنيا، روح انسان را آلوده مى كند.
    درست است كه محمّد(صلى الله عليه وآله) از همه آلودگى ها به دور است و عصمت دارد، امّا محمّد(صلى الله عليه وآله)الگوى مسلمانان است، تو اين گونه با او سخن مى گويى تا مسلمانان از اين سخن درس بگيرند.
    * فرمان ششم
    تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى انتخاب كردى و او مردم را به يكتاپرستى فرا خواند، تو از او مى خواهى كه هرگز از مردم، انتظار جبران نداشته باشد و بر آنان منّت ننهد.اين درس بزرگى است، اگر من قدم در راه خدمت به دين تو برمى دارم، بايد كار خود را كوچك بشمارم و انتظار پاداش نداشته باشم ! كسى كه كار خود را بزرگ مى بيند و در انتظار جبران آن است، با كوچك ترين اذيّت و آزار، دست از تلاش برمى دارد.
    ولى كسى كه كار خود را كوچك مى بيند و توقّع قدردانى ندارد، در هر شرايطى به وظيفه خود عمل مى كند، كار ندارد كه مردم از او تعريف مى كنند يا به او دشنام مى دهند، بلكه تنها وظيفه خود را انجام مى دهد و پيش مى رود.
    * فرمان هفتم
    محمّد(صلى الله عليه وآله) در مسير بيدارى جامعه قدم برداشته است، تو از او مى خواهى در اين راه شكيبايى كند، او مى خواهد در جامعه، سنّت شكنى كند، طبيعى است كه هر كس بخواهد سنّت هاى غلط جامعه را بشكند با مخالفت ها و دشمنى هايى روبرو مى شود، بُت پرستان محمّد(صلى الله عليه وآله) را جادوگر خواندند، امّا محمّد(صلى الله عليه وآله) بايستى به راه خود ادامه دهد و شكيبا باشد.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹۸: از كتاب تفسير باران، جلد سيزدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن