وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آَذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآَنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا (46 )
خواندن قرآن مهم ترين وسيله تبليغ پيامبر بود، او هر زمان كه فرصت مى يافت براى مردم قرآن مى خواند و دل هاى آماده به سوى او جذب مى شدند.
ابوجهل و دوستان او براى شنيدن قرآن مى آمدند، شنيدن داستان گذشتگان براى آنان جالب بود، داستان يوسف، داستان خلقت آدم، داستان بنى اسرائيل و... امّا قرآن تو، فقط كتاب داستان نيست، تو در قالب اين داستان ها، پيام هاى مهمّى را به مخاطب منتقل مى كنى، تو انسان را به يكتاپرستى دعوت مى كنى و از مخالفت و عصيان نهى مى كنى. ابوجهل و دوستانش قرآن را گوش مى كردند، امّا وقتى پيامبر آيات يكتاپرستى را مى خواند، آنان از او رو برمى گرداندند و با ناراحتى مى رفتند.
اكنون به پيامبر چنين مى گويى: "اى محمّد ! من بر دل و گوش آنان پرده اى افكندم تا قرآن را نفهمند، وقتى تو آيات قرآن را مى خوانى و مرا به يگانگى ياد مى كنى، آنان رو برمى گردانند و با نفرت مى روند".
آرى، آنان حقّ را شناخته اند و آن را انكار مى كنند، تو چنين افرادى را به حال خود رها مى كنى، آنان آن چنان گرفتار لجاجت خود مى شوند كه گويى ديگر سخن حقّ را نمى شنوند، اين نتيجه اعمال خود آنان است.
[50] * * *