کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    كهف: آيه ۹

      كهف: آيه ۹


    أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آَيَاتِنَا عَجَبًا (9 )
    در اينجا از "اصحاب كهف" سخن مى گويى، واژه "اصحاب" به معناى "ياران" است.
    واژه "كهف" به معناى "غار" مى باشد.
    اصحاب كهف، كسانى بودند كه براى حفظ دين خود به غارى پناه بردند، پادشاه آن روزگار از آنان خواست تا بر بُت ها سجده كنند، امّا آن ها از اين كار سر باز زدند و از شهر فرار كردند و به غارى پناه بردند.
    در اين سوره از ماجراى پناه بردن آنان به غار سخن گفته شده است، به همين دليل، اين سوره را سوره "كهف" ناميده اند.

    * * *


    اصحاب كهف نام ديگرى هم دارند كه تو در اين آيه، آن نام را هم بيان مى كنى: "اصحاب رقيم".
    "رقيم" به معناى "نوشته شده" مى باشد.
    در فارسى مى گوييم: "سرنوشت من اين گونه رقم خورد". "رقم خورد"، يعنى "نوشته شد".
    وقتى اصحاب كهف فرار كردند پادشاه آن زمان نام آنان را در كتيبه اى نوشت، به همين خاطر به آنان "اصحاب رقيم" مى گويند.[75]
    اصحاب كهف و اصحاب رقيم، يك گروه مى باشند، گروهى كه به غار پناه بردند و نام آن ها بر كتيبه ها نوشته شد.

    * * *


    در اين سوره از سه رويداد (كه در زمان هاى دور اتّفاق افتاده است)، سخن به ميان آمده است.
    بزرگان قريش وقتى ديدند در مقابل محمّد(صلى الله عليه وآله) شكست خورده اند به فكر چاره افتادند.
    آن ها چند سال محمّد(صلى الله عليه وآله) را آزار و اذيّت كردند، امّا هر روز كه مى گذشت بر پيروان او افزوده مى شد، بزرگان مكّه تصميم گرفتند تا از محمّد(صلى الله عليه وآله) چند سؤال علمى بپرسند. آن ها فكر مى كردند كه محمّد(صلى الله عليه وآله) نمى تواند به اين سؤالات پاسخ دهد.
    بزرگان مكّه سه نفر را به منطقه "نجران" فرستادند، (نجران نام سرزمينى در يمن بود). در آنجا يهوديان و مسيحيان زندگى مى كردند. آن سه نفر از يهوديان و مسيحيان خواستند تا چند سؤال مهم و سخت را براى آنان طرح كنند تا از پيامبر بپرسند.
    سرانجام آن سه نفر با سه سؤال به مكّه بازگشتند، بزرگان مكّه اين سه سؤال را از پيامبر پرسيدند:
    1 - قصّه جوانانى كه سال ها قبل زندگى مى كردند و به غار پناه بردند، چيست؟ (قصّه اصحاب كهف)
    2 - قصّه موسى(عليه السلام) و معلّم او چيست؟ موسى(عليه السلام) از معلّم چه چيزهايى آموخت؟ (قصّه موسى و خضر(عليهما السلام)).
    3 - قصّه كسى كه شرق و غرب دنيا را پشت سر گذاشت و سدّ بزرگى ساخت، چيست؟ (قصّه ذُوالْقَرْنَيْن).
    پيامبر اين سه سؤال را شنيد، به آن ها گفت صبر كنيد من فردا پاسخ شما را مى دهم، او منتظر بود تا جبرئيل پاسخ اين سه سؤال را بر او نازل كند.
    فردا كه شد، جبرئيل نيامد، چند روز گذشت، باز خبرى نشد، چهل روز گذشت. بعد از چهل روز جبرئيل پاسخ اين سه سؤال را بر پيامبر نازل كرد، به همين دليل است كه مباحث اصلى اين سوره، حول اين سه موضوع مى باشد: قصّه اصحاب كهف، قصّه موسى و خضر(عليهما السلام)، قصّه ذُوالْقَرْنَيْن.
    به راستى چرا بعد از چهل روز اين آيات نازل شد؟
    وقتى بزرگان مكّه از پيامبر سه سؤال خود را پرسيدند، پيامبر فرمود: "فردا جواب شما را مى دهم". پيامبر جمله "اِنْ شاءَ الله" را به سخن خود اضافه نكرد، به همين خاطر نازل شدن جواب، چهل روز عقب افتاد !
    چهل روز، جواب اين سؤالات، نازل نشد !
    پيامبر بايد در جواب بزرگان مكّه چنين مى گفت: "ان شاءالله فردا جواب شما را مى دهم".
    معناى اين جمله چيست؟
    "اگر خدا بخواهد، من فردا جواب شما را مى دهم"، "به اميد خدا فردا جواب شما را مى دهم".
    اكنون وقت آن است تا من آيات 13-10 را توضيح بدهم، به اميد خدا وقتى به آيه 23 برسم، در اين باره بيشتر توضيح مى دهم.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۷۳: از كتاب تفسير باران، جلد ششم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن