وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا (15 )
تو مى دانى كه انسان در سه لحظه دچار وحشت و ترس شديد مى شود: لحظه اى كه به اين دنيا مى آيد، لحظه اى كه جان مى دهد، لحظه اى كه زنده مى شود و براى حسابرسى از قبر برمى خيزد. تو به يحيى(عليه السلام) در اين سه لحظه درود و سلام مى فرستى.
يحيى(عليه السلام) بنده برگزيده توست، تو در اين لحظات رحمت خود را بر او نازل مى كنى و او در سايه لطف تو آرام مى گيرد.
اكنون كه فهميدم لحظات سختى در پيش رو دارم، از تو مى خواهم كه در آن لحظه اى كه عزرائيل مى آيد تا جان مرا بگيرد، بر من مهربانى كنى، آن لحظه اى كه سر از قبر برمى آورم و براى حسابرسى به پيشگاهت حاضر مى شوم، رحمت خود را نصيب من گردانى كه جز به لطف تو به هيچ چيز ديگر دل نبسته ام.
* * *