کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    كهف: آيه ۶۰

      كهف: آيه ۶۰


    وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا (60 )
    روزى موسى(عليه السلام) بالاى منبر خود نشسته بود، او براى مردم سخن مى گفت، او تورات را براى آنان مى خواند، در تورات علوم فراوانى وجود داشت، هيچ كس مانند او به تورات و حقايق آن آشنايى نداشت.
    موسى(عليه السلام) لحظه اى به فكر فرو رفت، او از خود سؤال كرد: "آيا كسى هست كه از من داناتر باشد؟".
    در اين هنگام تو جبرئيل را فرستادى، او به موسى(عليه السلام) گفت:
    ــ روى زمين كسى هست كه از تو داناتر باشد، بايد نزد او بروى.
    ــ او را در كجا پيدا كنم؟
    ــ تو بايد به سفر بروى، بايد به "مجمع البحرين" بروى، در آنجا بنده اى از بندگان خوب خدا را مى بينى، تو بايد همسفر او شوى و از او علم فراگيرى.
    ــ نشانه اى بيشتر لازم دارم.
    ــ تو بايد يك ماهىِ نمك سود با خود ببرى، هر كجا ديدى كه آن ماهى زنده شد، بدان كه گمشده تو آنجاست.[85]
    تو مى خواستى تا موسى(عليه السلام) را نزد خضر(عليه السلام) بفرستى، خضر(عليه السلام)يكى از پيامبران توست، تو به او عمر بسيار طولانى داده اى، او تا قبل از قيامت زنده خواهد بود، او نشانه اى از قدرت بى پايان توست، تو به هر كارى كه اراده كنى، توانايى دارى، مى توانى انسانى را هزاران سال نگاه دارى.

    * * *


    موسى(عليه السلام) بايد از مصر به سوى "مجمع البحرين" مى رفت.
    "مجمع البحرين" كجاست؟
    جايى كه دو دريا به هم مى پيوندند. من بايد آنجا را پيدا كنم.
    وقتى به نقشه درياى سرخ نگاه مى كنم، در قسمت شمال درياى سرخ، دو تورفتگى مى بينم. در واقع درياى سرخ در بالاترين نقطه شمالى خود به سوى خشكى پيش رفته است و دو خليج كوچك را تشكيل داده است.
    يك بار ديگر به نقشه نگاه مى كنم، اين دو خليج مثل دو شاخ براى درياى سرخ به نظر مى آيند كه يكى به سمت غرب و ديگرى به سمت شرق در خشكى فرو رفته اند.
    به تورفتگى آب در خشكى، "خليج" مى گويند، اسم آن دو خليج چنين است: خليج عقبه، خليج سوئز (كه كانال سوئز در انتهاى اين خليج ايجاد شده است).
    وقتى از شمال مصر مى خواهى به سوى درياى سرخ بروى، ابتدا به خليج سوئز مى رسى، بايد كمى راه بروى تا به نقطه اى برسى كه اين دو خليج به هم مى رسند، آنجا "مجمع البحرين" است. جايى كه دو دريا به هم وصل مى شوند. از آنجا به بعد ديگر درياى سرخ آغاز مى شود.
    مى دانم كه در آنجا دو درياى بزرگ به هم نمى پيوندند تا معناى "مجمع البحرين" معناى دقيقى باشد، در آنجا فقط دو خليج بسيار كوچك به هم مى پيوندند، امّا در نظر مردم آن روزگار، خليج هم يك درياى كوچك بود. اين نامى بود كه بعضى از مردم آن روزگار بر آن نقطه گذاشته بودند، مردم معمولاً در نام گذارى ها از كوچك ترين شباهت ها استفاده مى كنند.

    * * *


    موسى(عليه السلام) همراه با يوشع، پياده از مصر حركت كرد تا گمشده خود را پيدا كند، آن ها زنبيل كوچكى داشتند كه روى آن باز بود، آن ماهى نمك سود و مقدار مختصرى وسايل در آن زنبيل بود.
    موسى(عليه السلام) با اراده اى قوى و اشتياقى كامل در اين راه گام برمى داشت، او به همسفرش يوشع گفت: "من اين سفر را ادامه مى دهم تا به مجمع البحرين برسم، هر چند روزگار درازى در راه باشم".
    اين سخن موسى(عليه السلام) نشان از اراده او براى كسب علم و دانش بود، او مى خواست به همه بفهماند كه نبايد در راه علم از سختى ها هراسيد.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹۷: از كتاب تفسير باران، جلد ششم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن