وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآَنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَل وَكَانَ الاِْنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْء جَدَلًا (54 )
در قرآن حقيقت را آشكار ساختى تا انسان هدايت شود، از هر درى با او سخن گفتى، گاهى تشويق كردى، گاهى او را ترساندى، مثال هاى مختلف بيان كردى، امّا انسان بيش از هر چيز ديگر، با سخن حقّ به جدال برمى خيزد، او دوست دارد بحث و ستيزه كند.
آرى، انسان در برابر سخن ديگران ايستادگى مى كند و زود سخنى را قبول نمى كند، او در همه چيز چون و چرا مى كند.
اين روحيّه براى پيشرفت انسان خوب است، امّا گاهى انسان در اين حالت، بيش از اندازه زياده روى مى كند و لجاجت مى كند.
بُت پرستان مكّه حقّ داشتند براى كشف حقيقت سؤال كنند و با پيامبر گفتگو كنند، امّا وقتى حقّ بر آنان ثابت شد بايد ايمان بياورند.
روحيّه پرسشگرى تا مرحله اى خوب است كه انسان حقيقت را نشناخته است، امّا وقتى او حقّ را شناخت، بايد آن را بپذيرد، اگر باز هم چون و چرا آورد، اين ديگر نشانه لجاجت است. اگر كسى دچار لجاجت شود، تو او را به حال خود رها مى كنى تا در طغيان و سركشى خود سرگردان بماند.
* * *