کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    انبياء: آيه ۷

      انبياء: آيه ۷


    وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (7 )
    كافران به محمّد(صلى الله عليه وآله) مى گفتند: "اى محمّد ! خدا بالاتر از آن است كه يك انسان را به پيامبرى بفرستد، اگر خدا مى خواست پيامبر بفرستد، حتماً فرشته اى را مى فرستاد".
    تو از پيامبر خواستى تا به آنان چنين جواب دهد: "من اوّلين پيامبر خدا نيستم، قبل از من پيامبران زيادى بوده اند كه از طرف خدا براى هدايت مردم آمده اند، آنان همه انسان بوده اند، از اهل ذكر سؤال كنيد".
    تو از كافران مى خواهى تا از "اهل ذكر" سؤال خود را بپرسند، سؤال كافران اين است: "آيا قبل از اين، خدا انسانى را به پيامبرى برگزيده است؟".
    آن ها بايد از اهل كتاب هاى آسمانى (يهوديان و مسيحيان) اين سؤال را بپرسند.
    وقتى كافران از يهوديان و مسيحيان اين سؤال را بپرسند، جواب آنان معلوم است، در تورات و انجيل از پيامبران بزرگى نام برده شده است، همه اين پيامبران، انسان بوده اند، خدا هرگز فرشتگان را براى پيامبرى انتخاب نكرده است.

    * * *


    "از اهل ذكر سؤال كنيد، اگر نمى دانيد".
    اينجا لازم است كه درباره اين جمله، سه نكته بنويسم:
    * نكته اوّل
    اهل سنّت مى گويند اين آيه درباره سؤال كردن نادان از دانا مى باشد و اين يك اصل كلّى است.
    هميشه نادان بايد از دانشمند سؤال كند.
    اگر براى مسلمانان سؤالى پيش آمد بايد از اهل ذكر بپرسند. اهلِ ذكر هم همان يهوديان و مسيحيان هستند.
    اهل سنّت معتقدند كه اگر مسلمانى سؤالى داشت به حكم اين آيه قرآن، بايد به يهوديان و مسيحيان مراجعه كند و از آنان سؤال كند.
    * نكته دوم
    اگر يك مسلمان درباره خدا سؤال داشته باشد و به تورات و انجيل امروزى مراجعه كند، چه چيزى دستگير او مى شود؟
    اين اطلاعاتى است كه درباره خدا در تورات و انجيل آمده است:
    1 - خدا بر روى صندلى (كرسى) نشسته است، او لباسى دارد كه مثل برف سفيد است، گيسوى خدا مثل پشم پاك و تميز است.[1]
    2 - زير پاى خدا چيزى از ياقوت است.[2]
    3 - خدا بر ابراهيم(عليه السلام) ظاهر شد و ابراهيم(عليه السلام) پاى خدا را شستشو داد. [3]
    4 - داوود(عليه السلام) كه يكى از پيامبران است تصميم گرفت مكانى براى سكونت خدا پيدا كند، وقتى آن مكان را پيدا كرد، خدا آن را پسنديد و گفت: "من براى هميشه در اينجا ساكن خواهم بود".[4]
    اين نتيجه مراجعه من به تورات و انجيل امروزى است، پس آيا واقعاً من بايد از يهوديان و مسيحيان سؤالات خود را بپرسم؟
    * نكته سوم
    آيه 7 اين سوره، معناى ديگرى هم دارد كه از آن به "بطنِ قرآن" ياد مى كنيم. "بطنِ قرآن" معنايى است كه از نظرها پنهان است. در اينجا مى خواهم درباره "بطن اين آيه" سخن بگويم:
    مأمون، خليفه عبّاسى بود، او دانشمندان را جمع كرد تا سؤالات خود را از امام رضا(عليه السلام) بپرسند. آن روز امام رضا(عليه السلام) رو به دانشمندان نمود و چنين فرمود:
    ــ آيا آيه 43 سوره نحل را خوانده ايد؟
    ــ آرى، خدا در آنجا مى گويد: "از اهل ذكر بپرسيد، اگر نمى دانيد".
    ــ بدانيد كه اهل ذكر، ما خاندان پيامبر هستيم، سؤالات خود را از ما بپرسيد.
    ــ اهلِ ذكر در اين آيه، يهوديان و مسيحيان هستند، خدا در اين آيه از ما مى خواهد كه سؤالات خود را از آنان بپرسيم.
    ــ شگفتا ! شما مى گوييد خدا از مسلمانان خواسته است تا از يهوديان و مسيحيان سؤال كنند، اگر اين طور باشد آنان مسلمانان را به دين خود دعوت خواهند كرد !
    آن روز همه حقيقت را فهميدند، آرى، "اهل ذكر"، آل محمّد(عليهم السلام) مى باشند و مسلمانان سؤالات خود را بايد از آنان بپرسند. معنايى كه در اينجا ذكر شد، "بطن قرآن" مى باشد.[5]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴: از كتاب تفسير باران، جلد هفتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن