کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نور: آيه ۳۱ - ۳۰

      نور: آيه ۳۱ - ۳۰


    قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ (30 ) وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آَبَائِهِنَّ أَوْ آَبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الاِْرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31 )
    اكنون درباره نگاه كردن مرد و زن به يكديگر سخن مى گويى، از مردان مى خواهى تا چشم خود را از نگاه ناروا به زنان بپوشانند و بر ميل جنسى خود مسلّط باشند كه اين امر، براى آنان بهتر و شايسته تر است و تو بر آنچه آنان انجام مى دهند دانا هستى.
    مرد بايد شرمگاه خود را از نگاه مردان و زنان (چه زنان مَحرم مثل مادر، خواهر و چه زنان نامحرم) حفظ كند، مرد فقط در مقابل همسرش لازم نيست شرمگاه خود را بپوشاند.
    به زنان فرمان مى دهى تا آنان نيز چشم خود را از نگاه ناروا به مردان بپوشانند و بر ميل جنسى خود مسلّط باشند. زن بايد شرمگاه خود را از نگاه زنان و مردان (چه مردان مَحرم مثل پدر، برادر، چه مردان نامحرم) حفظ كند، زن فقط در مقابل شوهرش لازم نيست شرمگاه خود را بپوشاند.

    * * *


    تو از مردان و زنان نمى خواهى كه چشم خود را ببندند، در جامعه مرد و زن با هم ارتباط دارند و از اين گريزى نيست، تو از آنان مى خواهى نگاه ناورا به هم نداشته باشند، به يكديگر خيره نشوند، از نگاه تيز بپرهيزند. نگاهى كه از روى هوس و شهوت باشد، حرام است، اين نگاه مقدّمه اى براى فسادهاى بعدى مى شود.
    تو مى دانى كه جامعه اى كه در آن نگاه شهوت آميز رواج داشته باشد، به تباهى كشيده مى شود، شيطان وسوسه خود را از راه نگاه ناروا آغاز مى كند.
    آرى، نگاه ناروا، گذرگاه ورود به منجلاب فساد جنسى است. نگاه آلوده، تخم شهوت را در دل بارور مى سازد و انسان را به گناه مى كشاند.

    * * *


    اين چشم مى تواند مرا به تباهى بكشاند، امّا همين چشم مى تواند مرا نزد تو عزيز و محترم كند. اگر من از نامَحرم چشم فرو بندم، تو به من پاداش بزرگى مى دهى، در روز قيامت همه چشم ها گريان هستند، امّا در آن روز چشمى كه به نامحرم نگاه آلوده نكرده است، گريان نخواهد بود.[109]
    اگر من نگاهم به نامحرمى افتاد و به احترام سخن تو، نگاهم را به زمين انداختم، تو پاداشى بس بزرگ به من مى دهى.
    شايد فرشتگان از اين پاداش تو تعجّب كنند و بگويند: "اين ثواب بسيار زيادى است، امّا چرا بايد اين كار كوچك، اين همه ثواب داشته باشد" !
    آرى، فرشتگان نمى دانند كه چشم از نامحرم پوشيدن چقدر عظمت دارد، فرشتگان شهوت نداردند، آن ها نمى دانند وقتى جوانى كه در اوج شهوت است، به خاطر تو نگاه از نامحرم برمى گيرد، چه كار بزرگى انجام داده است !

    * * *


    اكنون از "حجاب" سخن مى گويى و از زنان مى خواهى تا زينت هاى خود را از ديد مردان نامحرم بپوشانند و با روسرى يا مقنعه، خود را بهتر بپوشانند و هنگام راه رفتن، توجّه مردان را به خود جلب نكنند.
    اين خواسته هاى تو از زنان مؤمن است، براى روشن شدن اين سخن تو، بايد اين سه نكته را بنويسم:
    * نكته اوّل: زينت
    زينت هاى زنان به دو دسته تقسيم مى شود:
    الف. زينتى كه آشكار است، وقتى زنِ مسلمان در جامعه حضور پيدا مى كند، صورت و دست ها او (تا مچ دست آشكار است)، بر زن واجب نيست تا صورت و دست هاى خود را تا مچ بپوشاند، آرى، هر چند كه صورت زن، زيبايى دارد، اما اين زينت و زيبايى، پوشاندن آن، واجب نيست، البتّه اگر زنى اين زينت ها را بپوشاند، اشكال ندارد.[110]
    ب. زينتى كه معمولاً زنان مسلمان آن را مى پوشانند، مثل گردنبند، گوشواره.
    در اينجا از زنان مى خواهى تا اين زينت ها را از ديد مردان نامحرم بپوشانند.
    * نكته دوم: حجاب
    زنان در زمان پيامبر معمولاً از چهار لباس استفاده مى كردند كه در اينجا به آن اشاره مى كنم:
    1 - آنان لباسى همانند شلوار كوتاه زير لباس خود مى پوشيدند و به آن "سروال" مى گفتند.
    2 - آنان پيراهن بلندى به تن مى كردند كه بدن آنان را مى پوشاند، امّا بالاى سينه آنان آشكار بود. به اين پيراهن، "قميص" مى گفتند.
    آنان اين پيراهن بلند را از سر مى پوشيدند، طبيعى است كه يقه آن پيراهن گشاد بود تا بتوانند هنگام پوشيدن، سر را از آن عبور دهند.
    3 - آنان وقتى مى خواستند به بيرون خانه بيايند، نوعى روسرى به سر مى انداختند و به آن "خِمار" مى گفتند.
    آنان دامنه روسرى خود را پشت شانه هاى خود مى انداختند و براى همين گردن و مقدارى از سينه آنان نمايان بود، همچنين گوشواره و گردنبند آنان نيز آشكار بود. در واقع آنان با آن روسرى فقط موهاى خود را مى پوشاندند.
    4 - آنان لباس ديگرى داشتند كه از روسرى بزرگتر و از چادر كوتاه تر بود و به آن "جِلباب" مى گفتند.
    وقتى آنان مى خواستند از خانه بيرون بيايند، آن را بر روى سر مى انداختند خود را با آن مى پوشاندند، البتّه اين لباس، گردن و قسمت بالاى سينه آنان را نمى پوشاند.
    اكنون مى توان تصوّر كرد كه زنان مدينه چگونه در بيرون از خانه ظاهر مى شدند، اگر من يكى از آنان را مى ديدم، چهره، گوش، گوشواره، گردن، بالاى سينه، گردنبند را مى توانستم به راحتى ببينم.
    تو اين آيه را نازل مى كنى و از زنان مى خواهى تا دامنه روسرى خود را تا روى سينه پايين آورند، با اين كار، گردن، گردنبند، بالاى سينه، گوش و گوشواره آنان پوشيده مى شد.
    پس از نزول اين آيه، زنان مسلمان به وظيفه خود آشنا شده بودند، تو از آنان خواسته بودى كه اعضاى بدن خود در مقابل نامحرم بپوشانند، البتّه آنان مى توانستند گردىِ صورت و دو دست (از انگشتان تا مچ) را نپوشانند.[111]
    * نكته سوم: پرهيز از عشوه گرى
    در آن روزگار رسم بود كه زنان "خلخال" به پا مى كردند. خلخال، حلقه هايى از طلا يا نقره بود كه براى زينت از آن استفاده مى شد، عدّه اى از زنان وقتى به بيرون خانه مى رفتند از روى عشوه گرى و براى اين كه توجّه مردان را به خود جلب كنند، پاهاى خود را محكم به زمين مى زدند و صداى خلخال ها به گوش مردان مى رسيد.
    تو از زنان مؤمن خواستى تا هنگام راه رفتن، پاى خود را به زمين نزنند تا صداى خلخالى كه به پا دارند به گوش نامحرم نرسد.
    امروزه كمتر زنى از خلخال استفاده مى كند، امّا سخن تو براى همه زمان ها مى باشد، هدف تو از اين سخن اين است: زنان نبايد به گونه اى در جامعه حاضر شوند كه توجّه مردان را به خود جلب كنند.
    آرى، هر چيزى كه توجّه مردان را به خود جلب كند و نگاه ها را برانگيزد و زمينه فساد را فراهم كند، حرام است. زن نبايد با عشوه گرى در جامعه ظاهر شود، عطر تندى كه يك زن مى زند و به خيابان مى آيد، كفش هاى پاشنه بلندى كه صداى آن توجّه مردان را به خود جلب مى كند و...

    * * *


    سخن از اين به ميان آمد كه زن بايد در مقابل مردان نامحرم خود را بپوشاند. زن در مقابل چه كسانى مى تواند مثلاً روسرى از سر بردارد؟
    من در اينجا مردانى كه به زن محرم هستند را در سه گروه ذكر مى كنم:
    1 - شوهر، پدر، پدرشوهر، پسر، برادر، پسرِبرادر، پسرِخواهر.
    2 - پسرِ شوهر. (مثلاً اگر مردى كه پسرى دارد، از همسرش طلاق بگيرد و بعد آن مرد با زنِ ديگرى ازدواج كند. آن زن به آن پسر محرم است).
    3 - مردانى كه ميل جنسى ندارند (مردى كه بيمار است و اصلاً غريزه شهوت ندارد، مردى كه بسيار پير شده است). همچنين پسر بچّه اى كه نمى داند غريزه جنسى چيست.[112]
    4 - محرم بودن عمو و دايى نيز از اين آيه فهميده مى شود.[113]

    * * *


    اكنون كه سخن از پوشش زن است، سؤالى به ذهن مى رسد، آيا زن بايد در مقابل زنان ديگر پوشش خود را حفظ كند؟
    پاسخ اين است: زنان مى توانند در مقابل زنان ديگر پوشش خود را بردارند، البتّه آنان بايد شرمگاه خود را از نگاه هر انسان ديگرى (به غير از شوهر) حفظ كنند.
    نكته ديگر اين كه زنان مسلمان نبايد زيبايى هاى مخفى خود را به زنان كافر نشان بدهند، زيرا زنان كافر ويژگى هاى زنان مسلمان را براى شوهران خود بيان مى كنند.
    همچنين زنان مى توانند در مقابلِ كنيزان خود، پوشش خود را بردارند. كنيز، زنِ كافرى است كه در خانه مسلمانان زندگى مى كند. اسلام از زنان مسلمان خواسته است كه در مقابل زنانِ كافر، پوشش خود را برندارند، كنيز گرچه كافر است، امّا چون زير سلطه مسلمانان است، اشكال ندارد كه زنان مسلمان در مقابل او پوشش خود را بردارند.

    * * *


    در پايان آيه از همه مؤمنان (زن و مرد) مى خواهى تا به درگاه تو رو كنند و از گناهان خود توبه كنند تا رستگار شوند.

    * * *


    در جامعه اى كه زنان با عشوه گرى و بى حجابى، همواره غريزه جنسى مردان را شعلهور مى سازند، طلاق و فساد زياد مى شود و زن به ابزارى براى هوسرانى مردان بى بندوبار تبديل مى شود.
    تجربه جهان غرب نشان مى دهد كه با برهنگى زنان، طلاق رشد مى كند و زندگى زناشويى از هم مى پاشد. در بسيارى از موارد، شخصيّت زنان به اندازه يك عروسك يا يك كالاى بى ارزش سقوط مى كند، ارزش هاى والاى انسانى او فراموش مى شود و تنها افتخار او، زيبايى ظاهرش مى شود.
    اسلام مى خواهد احساسات و عواطف جنسى فقط در خانواده و به صورت سالم شكل بگيرد و كانون خانواده سالم بماند كه سلامتى جامعه به سلامتى اين كانون بستگى دارد.
    وقتى زن با حجاب در جامعه ظاهر مى شود، جامعه به ارزش هاى وجودى او توجّه مى كند و انرژى زن صرف كمالاتى مانند علم و هنر مى شود و ديگر او همه انرژى خود را صرف ظاهر و زيبايى نمى كند.
    چقدر تفاوت است بين جامعه اى كه به زن به چشم يك كالاى جنسى نگاه مى شود و جامعه اى كه در سايه حجاب به زن نگاه آلوده ندارد و او را انسانى مى داند كه در مسير رشد و كمال قرار دارد.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳۵: از كتاب تفسير باران، جلد هفتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن