کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    حج: آيه ۳۷

      حج: آيه ۳۷


    لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الُْمحْسِنِينَ (37 )
    آيا تو نيازى به قربانى دارى؟ چرا اين قدر از آيين قربانى كردن سخن مى گويى؟
    تو خداى جهان مى باشى، از همه چيز بى نيازى، تو به قربانى نيازى ندارى. از من مى خواهى تا قربانى كنم، تو گوشت و خون آن ها را نمى خواهى، تو پرهيزكارى و ايمان و تقواى مرا مى خواهى.
    وقتى من اين آيين را انجام مى دهم به تو نزديك مى شوم، وقتى فقيران و نيازمندان از گوشت قربانى من مى خورند، تو خوشحال مى شوى و مرا بيشتر دوست مى دارى.
    آيين قربانى، درس ايثار است، درس دل كندن از ثروت دنيا !
    تو چهارپايان را در اختيار ما قرار دادى تا ما بتوانيم آن را قربانى كنيم و تو را به بزرگى ياد كنيم كه ما را به اسلام هدايت كردى. تو نيكوكاران را به بهشت بشارت مى دهى و از ما مى خواهى همواره اعمال نيك انجام دهيم تا سعادتمند شويم.

    * * *


    گوشت قربانى را به نيازمندان مى دهم، امّا خون آن به روى زمين مى ريزد، پس چرا تو در اين آيه برايم مى گويى كه خون قربانى را نمى خواهى !
    در روزگار جاهليّت، مردم اعمال حجّ را انجام مى دادند، حّج آنان با خرافات آميخته شده بود، وقتى قربانى خود را مى كشتند، نام بُت ها را بر زبان مى آوردند و خون آن قربانى را برمى داشتند و به ديوار كعبه مى پاشيدند !
    تو اين كار را باطل اعلام مى كنى، در هنگام قربانى كردن فقط بايد نام تو را بر زبان آورم و هرگز خون قربانى را مقدّس نشمارم.

    * * *


    از كوچه اى عبور مى كردم، ديدم درِ خانه اى عدّه اى جمع شده اند، يك ماشين گران قيمت در وسط كوچه است و يك گوسفند را هم آورده اند، قصّاب جلو آمد و گوسفند را رو به قبله خواباند و "بسم الله" گفت و او را ذبح كرد.
    در اين هنگام صاحب ماشين جلو آمد، مقدارى از خون گوسفند را برداشت و به اطراف ماشين ماليد.
    من از اين كار او تعجّب كردم، بعداً فهميدم كه او به خرافه اى باور دارد، او امروز اين ماشين را خريده است و گوسفندى را قربانى كرده است و خيال مى كند اگر خون آن را به ماشينش بمالد، از خطر تصادف در امان مى ماند، اين رسم غلطى است و يادگار روزگار جاهليّت است، همه بايد از اين گونه خرافات دورى كنند.
    عدّه اى هم تصوّر مى كنند كه خون ريختن به تنهايى رفع بلا مى كند، از قصّاب مى خواهند گوسفندى را به منزل يا درِ خانه آنان بياورد و آن گوسفند را آنجا ذبح كند. آنان با اين كار به قصّاب مزدى مى دهند، وقتى قصّاب گوسفند را ذبح كرد، آن را به مغازه اش مى برد و گوشتش را مى فروشد.
    در واقع آنان فقط خون گوسفندى را ريخته اند و فكر مى كنند كار ثوابى انجام داده اند و بلا از آنان دور مى شود.
    اين گونه خون ريختن هيچ فضيلتى ندارد، اين ريشه در سنّت روزگار جاهليّت دارد، خون ريختن، چيز خوبى نيست، مهم اين است كه گوشت اين قربانى به فقيران و نيازمندان برسد، خدا اين را دوست دارد، وقتى نيازمندان از گوشت آن مى خورند، خدا خوشحال مى شود.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶۷: از كتاب تفسير باران، جلد هفتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن