کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فُرقان: آيه ۴۷ - ۴۵

      فُرقان: آيه ۴۷ - ۴۵


    أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا (45 ) ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا (46 ) وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا (47 )
    اكنون از نعمت هاى خود سخن مى گويى تا شكرگزار تو باشم و فقط تو را بپرستم، تو همان خدايى هستى كه "ظِلّ" را گستراندى.
    ظِلّ چيست؟
    وقتى شب به پايان مى رسد، ابتدا در مشرق سپيده مى زند و آسمان روشن مى شود. هنوز خورشيد طلوع نكرده است، امّا كم كم آسمان روشن مى شود، آفتابى در كار نيست، امّا همه جا روشن است. به اين حالت آسمان، "ظِلّ" مى گويند.[150]
    با قدرت خود چنين حالتى را در آسمان پديدار مى سازى، اگر بخواهى مى توانى همواره آسمان را در اين حالت حفظ كنى، امّا تو مى دانى كه درختان به آفتاب نياز دارند، به همين خاطر پس از آن ها خورشيد طلوع مى كند.
    آرى، اين حالت آسمان نشانه آن است كه به زودى خورشيد طلوع مى كند. با طلوع خورشيد، آرام آرام، اين حالت را از آسمان مى گيرى و آفتاب جاى آن را مى گيرد.
    تو شب را همچون پوششى قرار دادى تا انسان در آن آرام گيرد و خواب را مايه راحتى و آرامش او و روز را هنگام حركت و كار و تلاش قرار دادى.

    * * *


    "بين الطّلوعَين" يعنى چه؟
    بين دو طلوع !
    طلوع سپيده و طلوع خورشيد.
    بين الطّلوعَين، بهترين وقت ها مى باشد، هوا تاريك نيست و آفتاب هم انسان را اذيّت نمى كند، مانند كسى كه در سايه نشسته است، كسى كه در سايه است، آفتاب او را اذيّت نمى كند و در تاريكى هم نيست، او مى تواند اطراف خود را ببيند.
    در زبان عربى به حالت آسمان در موقع بين الطلوعَين، "ظِلّ" مى گويند.
    در اين وقت، تو روزىِ بندگانت را تقسيم مى كنى، اين وقت بركتى عجيب و صفاى ويژه اى دارد، افراد موفّق سعى مى كنند اين وقت را در خواب نباشند.

    * * *


    چرا "بين الطّلوعَين" از نعمت هاى بزرگ توست؟
    بعد از شب، روز آرام آرام فرا مى رسد، ابتدا سپيده مى زند، پس از آن "بين الطلوعَين" فرا مى رسد و بعد خورشيد طلوع مى كند، اگر قرار بود بعد از شب، به صورت ناگهانى، خورشيد در آسمان ظاهر شود، چه اتّفاقى مى افتاد؟ به راستى بعد از خنكى شب، فرارسيدنِ ناگهانى آفتاب سوزان با بدن انسان و گياهان چه مى كرد؟
    اين ها همه نعمت هاى توست كه من از آن غافل هستم، اين تنها گوشه اى از نعمت هاى بيشمار توست، من چگونه مى توانم شكرگزار تو باشم؟

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷۲: از كتاب تفسير باران، جلد هفتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن