کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نازعات: آيه ۱۹ - ۱۵

      نازعات: آيه ۱۹ - ۱۵


    هَلْ أتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى (15 ) إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (16 ) اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (17 )فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ تَزَكَّى (18 ) وَأَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى (19 )
    با كافرانى كه روز قيامت و بهشت و جهنّم را انكار مى كردند سخن گفتى، تو مى دانى كه ريشه همه اين انكارها، سركشى و طغيان انسان است، اكنون مى خواهى سرگذشت فرعون را بيان كنى، همان فرعونى كه بزرگ ترين طغيانگر تاريخ بود، تو ماجراى او را ذكر مى كنى شايد كافران درس بگيرند و از خواب غفلت بيدار شوند.
    تو موسى(عليه السلام) را به پيامبرى برگزيدى و از او خواستى براى هدايت فرعون به سوى او برود، به داستان آن شبى كه موسى(عليه السلام)را به پيامبرى انتخاب كردى، اشاره مى كنى:
    موسى(عليه السلام) در مصر به دنيا آمد و در كاخ فرعون بزرگ شد، وقتى او به سنّ جوانى رسيد، براى او حادثه اى پيش آمد كه ناچار شد از مصر فرار كند. او از مصر به "مدين" آمد و با شعيب(عليه السلام)كه پيامبرى از پيامبران تو بود، آشنا شد و با دختر او ازدواج كرد.
    موسى(عليه السلام) ده سال در مدين ماند و بعد از ده سال تصميم گرفت به مصر بازگردد، او راهى طولانى تا مصر در پيش داشت. او شبى، در سرما و طوفان گرفتار شد و در آن تاريكى راه را گم كرد، او به جاى اين كه به سوى مصر برود، به سمت جنوب صحراى سينا به پيش رفت تا اين كه نزديك رشته كوه "طور" رسيد. او به سمت راست خود نگاه كرد، آتشى در تاريكى شب ديد. آن نور از "درّه طُوى" بود. (درّه طوى، سمت راستِ كوه طور بود).
    موسى(عليه السلام) نمى دانست كه به چه مهمانى بزرگى فرا خوانده شده است، او نمى دانست كه اين گم كردن راه، بهانه اى براى رسيدن به اين سرزمين بوده است. او از خانواده خود خواست تا در آنجا منتظر بمانند تا به سوى آتش برود و كمكى بياورد.
    موسى(عليه السلام) به سوى آتش آمد، ديد نور از درختى شعلهور است. اينجا بود كه تو با او سخن گفتى و او را به پيامبرى مبعوث كردى.
    يكى از سخنان تو با موسى(عليه السلام)اين بود: "اى موسى ! به سوى فرعون برو كه او طغيان كرده است. به فرعون بگو آيا مى خواهى كه از كفر پاك شوى؟ اى موسى ! به فرعون بگو كه من تو را به سوى خدايت هدايت مى كنم تا از او بترسى و دست از طغيان بردارى".
    اين گونه بود كه تو معجزات متعدّدى به موسى(عليه السلام) عطا كردى و او آماده شد تا اين مأموريّت تو را انجام دهد.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن