کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    تكاثُر: آيه ۸ - ۱

      تكاثُر: آيه ۸ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (1 )حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (2 ) كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (3 ) ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (4 ) كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (5 ) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (6 ) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (7 ) ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذ عَنِ النَّعِيمِ (8 )
    تو آسمان ها و زمين را بيهوده نيافريدى، بلكه از آفرينش آن هدفى داشتى، تو همه جهان را در خدمت انسان قرار دادى و او را گُل سرسبد همه موجودات قرار دادى، جهان را براى انسان آفريدى و انسان را براى رسيدن به كمال.
    امّا راه رسيدن به كمال چيست؟
    بندگى و اطاعت از تو.
    تو قرآن را فرستادى تا راه و روش بندگى را به انسان ها نشان دهد.
    اكنون سؤال مهمّى مطرح مى شود: بزرگ ترين مانع سعادت انسان چيست؟
    سرگرم شدن به دنيا و غافل شدن از هدف اصلى !
    چرا انسان ها به كارهاى كوچك سرگرم مى شوند، چرا شيفته دنيا مى شوند، چرا از ياد تو غافل مى شوند؟ چرا با موضوعات بى ارزش، فخر مى فروشند؟
    دو قبيله در مكّه مى خواستند ثابت كنند كه قبيله آنان بهتر از قبيله ديگرى است، آنان ثروت خود را به رخ يكديگر كشيدند، امّا ثروت آنان هم اندازه بود، بعد تعداد نفرات خود را شمردند، باز آنان با هم مساوى بودند، سرانجام تصميم گرفتند به قبرستان بروند و تعداد مرده هاى خود را بشمارند، قرار شد هر قبيله اى كه مردگان او بيشتر باشد، آن قبيله بهتر باشد.
    آنان به قبرستان رفتند و قبرها را شمردند، در آن آفتاب گرم مكّه، ساعت ها وقت گذاشتند و قبرها را شمردند.
    چقدر خوب بود وقتى آنان به قبرستان رفتند، ياد قيامت مى كردند، امّا آنان قيامت را باور نداشتند و مى گفتند: "وقتى ما مُرديم، هرگز زنده نمى شويم". آرى، محمّد(صلى الله عليه وآله)براى آنان از قيامت سخن مى گفت، امّا آنان سخن او را دروغ مى پنداشتند.
    به راستى اين چه كارى بود كه آنان انجام دادند؟ چرا به كارهاى بى ارزش پرداختند؟ چرا مرده پرستى كردند؟ ارزش يك جامعه به تعداد مرده هاى يك جامعه نيست !
    چرا آنان دچار غفلت شدند؟ چرا از هدف اصلى خود باز ماندند؟
    تو اكنون با آنان چنين سخن مى گويى:

    * * *


    اى انسان ها ! جاه طلبى، طلب مال و ثروت و فخر فروشى، شما را از ياد من غافل كرد تا آنجا كه به قبرستان رفتيد و قبرهاى مردگان را شمرديد و به زيادى آن افتخار كرديد.
    اين جاه طلبى و فخر فروشى، درست نيست، شما به زودى خواهيد دانست كه اين كارها، پوچ و بيهوده است، اين پندارهاى شما باطل است و به زودى حقيقت را خواهيد دانست.
    دنياطلبى، جاه طلبى و فخرفروشى براى شما سودى ندارد، دنيا و آنچه در دنياست، فانى مى شود.
    اگر شما بىوفايى دنيا را مى دانستيد و به آن يقين داشتيد، هرگز اين گونه دچار غفلت نمى شديد و به سوى دنياطلبى و فخرفروشى نمى رفتيد.
    شما از ياد من غافل شديد و قيامت را دروغ پنداشتيد، امّا بدانيد كه همه شما در روز قيامت زنده مى شويد و جهنّم را مى بينيد، شما وارد جهنّم مى شويد و به آن يقين پيدا مى كنيد، وقتى در آتش سوزان آن بسوزيد، يقين مى كنيد كه جهنّم حقّ است.
    روزى كه شعله هاى آتش بدن هاى شما را بسوزاند و ناله و فرياد شما بلند شود، به جهنّم يقين پيدا خواهيد كرد.
    بدانيد كه در آن روز از نعمت هايى كه به شما دادم و شما قدر آن را نشناختيد و شكر آن را به جا نياورديد، از شما سؤال خواهم كرد.

    * * *


    يك بار ديگر آيه اوّل اين سوره را مى خوانم: "جاه طلبى، طلب مال و ثروت و فخرفروشى شما را غافل كرد".
    به فكر فرو مى روم، خدا به من سرمايه بزرگى داده است و از من خواسته است تا با اين سرمايه، تجارت خوبى را انجام دهم.
    من بايد بهترين بازار و بهترين خريدار را بشناسم و از تجارتى كه با ضرر همراه است دورى كنم. بايد توشه اى براى سفر ابدى خويش تهيّه كنم زيرا راه بسيار طولانى است !
    دقيقه ها كه سرمايه زندگى ام هستند، كم و كمتر مى شوند، در واقع، عمر من لحظه به لحظه كم مى شود. چرا براى خود فكرى نمى كنم؟
    تا كِى مى خواهم در فكر دنيا و آب و خاك باشم؟
    ارزش من از همه اين ها بالاتر است، بايد عمر خود را صرف چيزى كنم كه بى نهايت است.
    سخن على(عليه السلام) را مى خوانم كه چنين فرمود: "آه از توشه كم و راه دور و طولانى !".[106]
    اگر هدف على(عليه السلام)، بهشت بود، پس چرا اين چنين سخن گفت؟ او كه توشه بهشت را داشت.
    على(عليه السلام) مى خواست به من بياموزد كه بهشت مقصد نيست، بهشت يك منزل است، راه كمال انسان، بى پايان است و براى همين هر چه توشه بردارم، باز هم كم خواهد بود.
    هر چيزى در مقابل اين سفر بى پايان، بى ارزش است.
    بايد متوجّه اين راه طولانى شوم كه پيش رويم است، بايد از آن استعداد بزرگى كه دارم، باخبر شوم.
    بايد كارى كنم كه همه لحظات عمرم مفيد باشد، خوابيدن، خوردن، رفتن و آمدن من، همه بايد حركت و عبادت باشد. پاى من همواره بايد پاىِ رفتن باشد.
    اگر فرياد على(عليه السلام) را شنيدم ديگر فرصت ندارم بازى كنم، فقط كسانى اسير جاه طلبى، طلب مال و فخرفروشى مى شوند كه هدفى آسمانى ندارند.
    يادم مى آيد وقتى كودك بودم به بازى مى رفتم و براى توپى كوچك، گريه مى كردم !
    يادش به خير !
    حسرتِ داشتن يك توپ بر دل داشتم !
    وقتى بزرگ تر شدم ديگر به توپ وابستگى نداشتم، زيرا هدفِ والاترى را پيدا كرده بودم و به دنبال آن بودم.
    وقتى هدف من تغيير كرد، ديگر توپ برايم جاذبه نداشت.
    افسوس كه بزرگ شده ام امّا به توپ بزرگ ترى مشغول شده ام، اين توپ به بزرگى كره زمين است ! خوشا به حال كسانى كه اسير اين توپ بزرگ نشده اند، زيرا مى دانند كه اين دنيا سراسر بازيچه است !
    من كار بزرگى دارم، بايد زاد و توشه براى خود فراهم كنم، سفرى به طول ابديّت در پيش دارم.
    سرگرمى و بازى براى كسى است كه كارى ندارد، هدف و انگيزه اى ندارد، قرآن مرا به ضيافتى بزرگ و ابدى دعوت كرده است، بايد به فكر آنجا باشم. بايد راه را نگاه كنم، نگاهى هم به خود بيندازم، برخيزم، بايد شب و روز تلاش كنم.

    * * *


    آخرين آيه اين سوره را مى خوانم: "روز قيامت، از نعمت ها از شما سؤال خواهد شد".
    به اين سخن فكر مى كنم. به راستى خدا از چه نعمت هايى سؤال خواهد كرد؟
    عدّه اى مى گويند خدا در روز قيامت از آبى كه مى نوشم و از غذايى كه مى خورم، سؤال خواهد كرد.
    اگر كسى دزدى كند، حقّ مردم را غصب كند و پولى به دست آورد و با آن غذايى تهيّه كند، قطعاً در روز قيامت مورد بازخواست قرار مى گيرد، امّا اگر من كار كنم و زحمت بكشم و پول حلالى به دست آورم، آيا باز هم خدا در روز قيامت از آنچه نوشيده ام و خورده ام، سؤال مى كند؟
    مدّتى به دنبال پاسخ اين سؤال بودم تا اين كه ماجراى مهمانى امام صادق(عليه السلام)را خواندم و پاسخ خود را يافتم.
    ابوحمزه ثُمالى يكى از شيعيان بود، او چنين نقل مى كند: روزى من با گروهى از دوستانم به خانه امام صادق(عليه السلام)رفته بوديم. آن حضرت براى ما كه از كوفه به مدينه آمده بوديم، سفره غذايى آوردند، ما بسيار گرسنه بوديم و غذا را خورديم، غذايى بسيار خوشمزه و لذيذ بود، پس از آن، امام صادق(عليه السلام)دستور دادند تا براى ما خرماى تازه آوردند، خرمايى بسيار عالى كه ما نمونه آن را نديده بوديم.
    يكى از دوستان ما آيه آخر سوره "تكاثر" را خواند و به ما گفت: "در روز قيامت، خدا از اين غذا و خرما از شما سؤال خواهد نمود".
    در اين هنگام امام صادق(عليه السلام) به او رو كرد و فرمود:
    ــ خدا كريم تر و بزرگوارتر از اين است كه به انسان ها از روزىِ خود، غذا دهد و در روز قيامت درباره آن غذا از آنان سؤال كند.
    ــ آقاى من ! پس چرا خدا در سوره تكاثر مى گويد: "روز قيامت، از نعمت ها از شما سؤال خواهد شد".
    ــ آن نعمت هايى كه خدا درباره آن از شما سؤال مى كند نعمت رسالت و امامت است. خدا محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى فرستاد و امامان معصوم را براى هدايت شما قرار داد، در روز قيامت از شما مى پرسد آيا قدردان اين نعمت ها بوديد يا نه؟ [107]
    وقتى اين ماجرا را شنيدم، با خود گفتم: به راستى كه بايد قرآن را فقط اهل بيت(عليهم السلام) تفسير كنند، بايد فهم قرآن را از اهل بيت(عليهم السلام) فرا گرفت.
    چقدر بين خداى شيعه و خداى اهل سنّت، تفاوت است !
    اهل سنّت در تفسيرهاى خود نوشته اند: "خدا در روز قيامت از آب سرد و گوارايى كه انسان مى نوشد و از غذايى كه مى خورد، سؤال مى كند".
    اگر من كسى را به خانه ام دعوت كنم و او را سر سفره خود بنشانم و بعداً از او درباره آنچه خورده ام سؤال كنم، همه به من اشكال مى گيرند و مى گويند: اين كار خلاف جوانمردى است !
    خدا انسان را خلق نمود، همه جهان را براى او آفريد، با قدرت خود به او روزى مى دهد، اگر كسى روزىِ حلال تهيّه كند و اسراف هم نكند، خدا از غذايى كه خورده است، روز قيامت سؤال نمى كند.
    خدايى كه امام صادق(عليه السلام) براى من معرّفى كرده است، اين گونه است، او بزرگوارتر و كريم تر از همه است.
    خدا در روز قيامت از مسلمانان درباره نبوّت و امامت، چنين سؤال خواهد كرد: "آيا از فرمان پيامبر اطاعت كرديد؟ آيا از امامان معصوم پيروى نموديد؟".






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۱۴: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن