إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا (15 ) وَأَكِيدُ كَيْدًا (16 )فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا (17 )
اكنون با محمّد(صلى الله عليه وآله) چنين سخن مى گويى: "اى محمّد ! دشمنان تو هر چقدر بتوانند براى نابودى اسلام، نقشه مى كشند و مكر و حيله به كار مى برند، من تمام نقشه هاى آنان را نقش بر آب مى كنم، اى محمّد ! از تو مى خواهم به آنان، اندك زمانى مهلت دهى تا زمان كيفرشان فرا رسد".
آرى، بزرگان مكّه هر روز، نقشه اى براى مبارزه با پيامبر داشتند:
گاه او و پيروانش را مسخره مى كردند، گاه پيروانش را به سختى شكنجه مى دادند، گاه قرآن را جادو مى خواندند، گاه محمّد(صلى الله عليه وآله) را جادوگر، ديوانه و شاعر مى خواندند...
اين وعده توست كه محمّد(صلى الله عليه وآله)را يارى مى كنى و روز به روز بر تعداد پيروان او مى افزايى. قرآن، نورى است كه هرگز خاموش نمى شود.
اين قانون توست: تو در عذاب كافران شتاب نمى كنى، تا زمان مشخّصى به آنان فرصت مى دهى تا توبه كنند و از كفر و بُت پرستى دست بردارند، وقتى مهلتشان به پايان رسد، عذاب را بر آنان فرو مى فرستى.
تو از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى مدّتى صبر كند و آنان را به حال خود رها كند و رفتارشان را زير نظر داشته باشد كه سرانجام آنان عذاب تو را به چشم مى بينند.
آرى، لحظه مرگ، فرشتگان پرده از چشمان بُت پرستان برمى دارند و آن ها شعله هاى آتش جهنّم را مى بينند، آنان صحنه هاى هولناكى مى بينند، فرياد و ناله هاى جهنّميان را مى شنوند، گرزهاى آتشين و زنجيرهايى از آتش و... وحشتى بر دل آنان مى آيد كه گفتنى نيست.
[39]