کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    هُمَزه: آيه ۹ - ۱

      هُمَزه: آيه ۹ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَة لُمَزَة (1 ) الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ (2 ) يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ (3 )كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ (4 ) وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ (5 ) نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6 ) الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الاَْفْئِدَةِ (7 )إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ (8 ) فِي عَمَد مُمَدَّدَة (9 )
    محمّد(صلى الله عليه وآله) ثروتمندان مكّه را به اسلام دعوت كرد، آنان شيفته ثروت خود بودند و مى دانستند اگر مسلمان شوند بايد مقدارى از ثروت هايشان را به فقيران و نيازمندان بدهند. قرآن از كمك به نيازمندان سخن گفته بود.
    بزرگان مكّه به مال و ثروت خويش دل بسته بودند، آن ها دوست نداشتند از ثروت خود به ديگران بدهند، به همين دليل آنان ايمان نمى آوردند.
    آنان همواره فقيران را مسخره مى كردند و به آنان مى گفتند: "خدا به شما خشم گرفته است كه اين چنين گرفتار فقر شده ايد، امّا خدا ما را دوست داشته است". اين زخم زبان ها دل هاى فقيران را به درد مى آورد.
    آنان اگر مى ديدند فقيرى به سويشان مى آيد، راه خود را كج مى كردند و از آن فقير رو برمى گرداندند، اگر فقيرى از آنان كمكى مى خواست، عصبانى و خشمناك مى شدند و ابرو در هم مى كشيدند و او را از خود دور مى كردند و با دست او را پس مى زدند.
    اكنون در اين سوره درباره سرنوشتى كه در انتظار آن ثروتمندان است، سخن مى گويى:

    * * *


    واى بر ثروتمندى كه وقتى فقيرى نزد او مى آيد، چهره در هم مى كشد و آن فقير را از خود دور مى كند ! واى بر آن كه بر فقيران عيب مى گيرد و آنان را مسخره مى كند، واى بر آن كسى كه ثروت فراوانى جمع مى كند و پيوسته ثروت خويش را مى شمارد ! [114]
    او هميشه به حساب و رسيدگى آن سرگرم است. او از اين كار لذّت مى برد، وقتى به سكّه هاى طلاى خويش نگاه مى كند، لذّت مى برد و شادى مى كند.
    او خيال مى كند كه ثروتش مرگ را از او دور مى كند و به او عمر جاودان خواهد بخشيد.
    هرگز چنين نيست كه او مى پندارد، ثروت هرگز نمى تواند مرگ را از او دور كند، تو به او چند روزى مهلت مى دهى و وقتى مهلت او به پايان رسيد، مرگ او يك لحظه هم به عقب نمى افتد، مرگ او را از همه ثروت هايش جدا مى كند.
    روز قيامت كه فرا رسد، تو او را زنده مى كنى و او را در "حُطَمَه" مى اندازى !
    و كسى چه مى داند "حُطَمَه" چيست؟
    "حُطَمَه" آتشى بسيار زياد است كه همه چيز را مى سوزاند و نابود مى كند، همان آتش جهنّم كه تو آن را افروخته اى، همان آتشى كه به دل ها راه پيدا مى كند.
    آتش جهنّم، آتشى سرپوشيده است و از هر طرف كافران را محاصره مى كند، همه درهاى جهنّم بسته است و هيچ راه فرارى در آنجا نيست. آتشى مانند ستون هاى بلند، زبانه كشيده است. كافران براى هميشه در آنجا مى سوزند و هرگز نجات پيدا نمى كنند.[115]

    * * *


    وقتى اين سوره را خواندم، فهميدم كه ديندارى فقط در نماز خواندن و روزه گرفتن نيست، دين دارى واقعى اين است كه به فكر نيازمندان و فقيران هم باشم، با آنان مهربانى كنم و هرگز آنان را مسخره نكنم و از مال خويش به آنان كمك كنم.
    حقيقت اسلام، پيوند با تو و خلق توست، راه نجات و سعادت از عبادت تو و كمك به نيازمندان مى گذرد، هيچ چيز مانند بخل نمى تواند مانع رستگارى من شود. اگر در جامعه اى سخاوت رواج پيدا كند، بسيارى از اختلافات در آن جامعه ريشه كن مى شود.






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۱۸: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن