کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ناس: آيه ۶ - ۱

      ناس: آيه ۶ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1 ) مَلِكِ النَّاسِ (2 ) إِلَهِ النَّاسِ (3 ) مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (4 )الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (5 ) مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ (6 )
    محمّد(صلى الله عليه وآله) در شهر مكّه است، گروهى به او ايمان آورده اند. پيروان محمّد(صلى الله عليه وآله)راه سختى در پيش دارند، كافرانى كه هر روز آنان را به بُت پرستى مى خوانند، به آنان وعده پول و ثروت مى دهند تا از دين اسلام دست بكشند، يكى از ثروتمندانى كه تلاش مى كرد مسلمانان را فريب دهد، "نَضر" بود.
    "نَضر" يكى از ثروتمندان مكّه بود، وقتى ديد گروهى از مردم به محمّد(صلى الله عليه وآله)ايمان آورده اند، تصميم گرفت تا كنيز آوازه خوانى بخرد. او آن كنيز زيبا را با قيمت زيادى خريدارى كرد و به خانه اش آورد.
    نَضر نزد بعضى از مسلمانان مى رفت و آن ها را به مهمانى دعوت مى كرد و به كنيزش مى گفت: "از مهمانان من، پذيرايى كن، به آن ها شراب بده و آواز بخوان". سپس به مهمانانش مى گفت: "محمّد به شما مى گويد اگر مسلمان شويد در بهشت از نعمت هاى زيبا بهره مند خواهيد شد ! اين كنيز امشب در اختيار شما باشد، چرا مى خواهيد يك عمر نماز بخوانيد و به خود زحمت بدهيد تا به بهشت برسيد؟ من آنچه در بهشت است را امشب به شما مى دهم".
    اينجا بود كه آن زن، شروع به خواندن مى كرد و مجلس شراب آماده مى شد...[153]
    گروهى از كسانى كه ايمان ضعيف داشتند، گرفتار فتنه نَضر مى شدند، وقتى مؤمنان واقعى اين مطلب را مى شنيدند، نگران مى شدند و با خود فكر مى كردند كه نكند ما هم ايمان خود را از دست بدهيم ! نكند ما هم فريب نضر را بخوريم !
    مؤمنان در ترس و وحشت از وسوسه هاى كافران بودند و چه بسا نزديك بود دچار يأس شوند.

    * * *


    از طرف ديگر قرآن از ماجراى ابليس سخن گفته بود، مؤمنان سوره "طور" را شنيده بودند، ماجراى شيطان در آن سوره آمده بود:
    وقتى تو آدم(عليه السلام) را آفريدى به فرشتگان دستور دادى تا بر او سجده كنند، همه فرشتگان سجده كردند، امّا ابليس سجده نكرد، او از جنّ ها بود.
    تو به ابليس چنين گفتى:
    ــ اى شيطان ! چرا بر آدم سجده نكردى؟
    ــ من بهتر از آدم هستم.
    ــ اى شيطان ! تو از درگاه من رانده شدى و تا روز قيامت، لعنت من بر تو خواهد بود.
    ــ به عزّت تو سوگند مى خورم كه همه انسان ها را گمراه خواهم كرد.
    ــ اى شيطان ! حقّ اين است و من حقّ مى گويم كه جهنّم را از تو و همه پيروانت پر مى كنم.
    وقتى مسلمانان اين ماجرا را شنيدند، از شيطان و وسوسه هاى او بسيار ترسيدند، آنان با خود گفتند: "ما در مقابل وسوسه هاى بُت پرستان و شيطان چه كنيم؟".

    * * *


    مسلمانان با دو وسوسه بزرگ روبرو بودند، وسوسه كافران و وسوسه شيطان !
    آنان گاهى دچار يأس و نااميدى مى شدند، فقر و بيچارگى آنان را آزار مى داد، شكنجه هاى كافران، دردناك بود، كافران به آنان مى گفتند: "دست از اسلام برداريد تا به شما ثروت زيادى بدهيم"، شيطان هم آنان را وسوسه مى كرد، آنان چه بايد مى كردند؟
    راه چاره چه بود؟
    اينجا بود كه تو اين سوره را بر محمّد(صلى الله عليه وآله) نازل كردى.
    محمّد(صلى الله عليه وآله) از وسوسه هاى شيطان و كافران در امان بود، خدا به او مقام عصمت داده بود، خدا در اين سوره با محمّد(صلى الله عليه وآله)سخن مى گويد، امّا منظور او اين است كه مسلمانان از وسوسه هاى شيطان به او پناه ببرند. اين نوع سخن گفتن، شيوه قرآن در بعضى از آيات است.
    مسلمانانى كه اين سوره را شنيدند، فهميدند كه بايد از وسوسه هاى كافران و شيطان به خدا پناه ببرند و بدانند كه اگر به خدا پناه ببرند، خدا آنان را حفظ مى كند.
    اكنون ديگر وقت آن است تا اين سوره را بخوانم:

    * * *


    اى محمّد ! بگو پناه مى برم به پروردگار انسان ها !
    به فرمانرواىِ انسان ها !
    به خداى انسان ها !
    از شرِّ وسوسه گرى كه اگر نام خدا را بشنود، دور مى شود،
    همان كه در دل هاى مردم وسوسه مى كند،
    خواه اين وسوسه گر از جنّ ها باشد يا از انسان ها.

    * * *


    مناسب است در اينجا چهار نكته بنويسم:
    * نكته اول
    در اين سوره از خدا با سه عنوان ذكر شده است: "پروردگار انسان ها"، "فرمانرواى انسان ها" "خداىِ انسان ها".
    هدف از اين جملات چيست؟
    قرآن مى خواهد به انسان هايى كه از وسوسه هاى كافران و شيطان مى ترسند، اطمينان بدهد كه اگر به او پناه ببرند، خدا آنان را يارى مى كند و خدا قدرت بر اين كار را دارد، چون او هم پروردگار است و هم فرمانروا و هم خداى يكتا ! كسى كه اين سه صفت را دارد، انسان ها را تنها نمى گذارد.
    *نكته دوم
    در آيه 4 چنين مى خوانم: "از شرِّ وسوسه گرى كه اگر نام خدا را بشنود، دور مى شود". آرى، كافران و شياطين تلاش مى كنند تا مؤمنان را فريب دهند، وسوسه آنان فقط تا زمانى احتمال اثر دارد كه مؤمن از ياد خدا غافل باشد، امّا اگر مؤمن خدا را ياد كند، همه آن وسوسه ها بى اثر مى شود.
    به يك مطلب اشاره كنم: در اين آيه واژه "خنّاس" آمده است. بعضى "خنّاس" را به معناى "پنهان" معنا كرده اند و در ترجمه اين آيه گفته اند: "از شرّ وسوسه گرى كه پنهان است". بايد توجّه كرد كه در آيه 5 مى گويد: "خواه اين وسوسه گر از جنّ ها باشد يا از انسان ها".
    معلوم مى شود اين وسوسه گر مى تواند از انسان ها باشد، براى همين معناى "خنّاس" به معناى "پنهان" نيست، بلكه به معناى "دور شونده" مى باشد.
    من در ترجمه اين آيه چنين نوشتم: "از شرِّ وسوسه گرى كه اگر نام خدا را بشنود، دور مى شود".
    * نكته سوم
    مؤمنان از وسوسه گران به خدا پناه مى برند، اين وسوسه گران دو نوع هستند:
    1 - وسوسه گرانى كه از جنس جنّ ها هستند كه به آنان شياطين گفته مى شود و بزرگ ترين آنان ابليس است.
    2 - وسوسه گرانى كه از جنس انسان هستند، مانند بُت پرستانى كه مسلمانان را وسوسه مى كردند. اين وسوسه گران در هر زمانى وجود دارند، دوستان ناباب، كسانى كه فيلم هاى ضدّ اسلامى مى سازند، كسانى كه در سايت هاى اينترنتى بر ضدّ دين مطلب مى نويسند و... همه اين ها وسوسه گرانى هستند كه بايد از شرّ آنان به خدا پناه برد.
    * نكته چهارم
    پيامبر خيلى وقت ها، سوره فلق و سوره ناس را براى حسن و حسين(عليهما السلام)مى خواند و اين گونه آنان را از شرّ بدخواهان و حسودان در پناه خدا قرار مى داد.[154]

    * * *


    تو اين سوره را فرستادى تا مؤمنان نااميد نشوند و بدانند در مقابل وسوسه ها، راه نجات دارند.
    راه نجات آنان اين است كه به تو پناه ببرند.
    درست است كه تو به شيطان فرصت دادى، امّا تو مى دانستى شيطان وسيله اى براى پيشرفت و كمال انسان است، شيطان با وسوسه هاى خود سبب مى شود كه قدرت روحى انسان اوج بگيرد.
    اگر شيطان نبود، ميدان مبارزه با بدى ها پديد نمى آمد و انسان از فرشتگان برتر نمى شد.
    شيطان زمينه امتحان را براى انسان پيش مى آورد، اگر شيطان نبود، همه انسان ها، ميل به تقوا و زيبايى ها داشتند، ولى آن تقوا، تقوا نبود، تقوا وقتى تقواست كه انسان ميان وسوسه شيطان و الهام فرشتگان يكى را انتخاب كند.
    شيطان انسان را به راه زشتى ها فرا مى خواند، فرشتگان او را به خوبى ها دعوت مى كنند، انسان راه خود را خودش انتخاب مى كند، اين راز خلقت اوست.
    اين قانون توست: تو هرگز نمى گذارى وسوسه هاى شيطان و كافران بر مؤمنان تسلّط پيدا كند.
    شيطان فقط مؤمنان را وسوسه مى كند، اين انسان است كه بايد انتخاب كند كه به او جواب مثبت دهد يا نه !
    تو به انسان حقّ انتخاب دادى، مى تواند سخن شيطان و كافران را نپذيرد.
    تو به شيطان مهلت دادى و او را در وسوسه گرى آزاد گذاشتى، امّا انسان را در مقابل شيطان ها بى دفاع نگذاشتى، تو به او نعمت عقل دادى و فطرت پاك و عشق به كمال را در وجودش قرار دادى و فرشتگانى را مأمور كردى كه الهام بخش انسان باشند و او را به سوى خوبى ها و زيبايى ها دعوت كنند، همچنين تو درِ توبه را به روى انسان باز نمودى.
    آرى، هر كس به تو پناه بياورد، تو او را پناه مى دهى، هرگز مؤمن تنها نيست، او تو را دارد، هنگام ترس ها و وحشت ها به لطف تو پناه مى آورد، كسى كه به تو پناه آورد، نااميد نمى شود.

    * * *


    تو مؤمنى را كه به تو پناه بياورد، از شرّ وسوسه ها نجات مى دهى و به او لطف مى كنى و او را تنها نمى گذارى.
    مناسب مى بينم يك نمونه از لطف تو را به مؤمنان بنويسم:
    آسيه(عليها السلام)، زن فرعون بود، او وقتى سخنان موسى(عليه السلام) را شنيد و معجزات او را ديد، به او ايمان آورد، امّا ايمان خود را از فرعون مخفى مى كرد، سرانجام فرعون از راز او باخبر شد و از او خواست دست از يكتاپرستى برداد، امّا آسيه(عليها السلام) قبول نكرد.
    اينجا بود كه فرعون بسيار عصبانى شد و دستور داد تا آسيه(عليها السلام) را زير آفتاب ببرند و دست و پاى او را با ميخ هاى بلند به زمين بكوبند و سنگ بزرگى را روى سينه او قرار دهند. فرعون به همه گفت: "اين مجازات كسى است كه از پرستش فرعون خوددارى كند و به خداى موسى ايمان آورد".
    آرى، آسيه(عليها السلام) زندگى در كاخ هاى باشكوه فرعون و مقام ملكه بودن را رها كرد و به تو ايمان آورد، در آن لحظات سخت، كه درد تمام وجودش را فرا گرفته بود به تو پناه آورد.
    فرعون كنار آسيه(عليها السلام) آمد و به او گفت: "اى آسيه ! دست از دين خود بردار تا از خطايت چشم بپوشم و بار ديگر تو را ملكه اين كشور كنم".
    اين هم همان وسوسه گرى از جنس انسان بود. شيطان هم بى كار ننشسته بود، او هم آسيه(عليها السلام) را وسوسه مى كرد تا از ايمان خود دست بردارد و به عزّت و شُكوه خود بازگردد.
    لحظه بسيار حساسى بود !
    وسوسه جن و انس ! شكنجه هاى دردناك !
    آسيه(عليها السلام) در آن لحظه چه كرد؟
    تو را صدا زد، به تو پناه آورد و چنين گفت: "خدايا ! من از قصر و كاخ هاى فرعون گذشتم، به تو ايمان آوردم، تو خانه اى بهشتى، در كنار رحمت و مهربانى خودت برايم بنا كن ! مرا از شرّ فرعون نجات بده ! مرا از شرّ مردم ستمكار رهايى بخش !".
    آسيه(عليها السلام) زير شكنجه ها تو را صدا مى زد تا تو او را از وسوسه ها نجات دادى !
    او از تو خواست تا ايمان او را حفظ كنى !
    او به تو پناه آورد !
    تو به او پناه دادى، اين وعده توست، تو هيچ گاه لطف خود را از مؤمنان، دريغ نمى كنى !
    مگر آسيه(عليها السلام) غير تو كسى را داشت؟
    تو پروردگار او بودى !
    تو فرمانرواىِ او بودى !
    تو خداى او بودى !
    او تو را صدا زد و به تو پناه برد تا از وسوسه هاى جن و انس نجاتش بدهى !
    تو هم او را پناه دادى و يارى كردى و دعايش را مستجاب كردى و او با قلبى مطمئن زير آماج شكنجه ها صبر كرد و سرانجام شهيد شد.
    تو اين گونه به آسيه مقامى بس بزرگ دادى و او را براى مقامى والا انتخاب نمودى، روز قيامت كه فرا برسد، آسيه همراه با فاطمه(عليها السلام) به سوى بهشت مى رود...
    پايان.

    * * *


    خدايا ! نمى دانم چگونه تو را شكر كنم كه اين توفيق را به من ارزانى داشتى تا اين كتاب را به پايان ببرم، اين روزها زيباترين روزهاى زندگى من بود، روزهايى كه هر لحظه و ساعتش با قرآن تو زندگى مى كردم.
    خودت مى دانى كه دلتنگ اين لحظه هاى ناب خواهم شد، هنوز دارم مى نويسم و اين دلتنگى را احساس مى كنم.
    خدايا ! نمى دانم اين كار مرا قبول مى كنى يا نه، امّا اگر لطف كنى و ثوابى براى نوشتن اين كتاب به من بدهى، من آن ثواب را به حضرت فاطمه(عليها السلام)هديه مى كنم، اين كتاب هديه اى است به مادر مظلوم شيعه، همان مادرى كه كوثر قرآن است.[155]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳۹: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن