کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    عاديات: آيه ۱۱ - ۱

      عاديات: آيه ۱۱ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا (1 ) فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا (2 ) فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا (3 )فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا (4 )فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا (5 ) إِنَّ الاِْنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ (6 ) وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ (7 ) وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ (8 )أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ (9 ) وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ (10 ) إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذ لَخَبِيرٌ (11 )
    كعبه و مراسم حجّ ، يادگار ابراهيم(عليه السلام) است، مردم مكّه به كعبه احترام زيادى مى گذاشتند و مراسم حجّ را به جا مى آوردند امّا اين مراسم را با خرافات زيادى آميخته بودند.
    تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى برگزيدى، بزرگان مكّه با او دشمنى مى كنند و از مردم مى خواهند به سخن او گوش نكنند، آنان به مردم مى گويند: "محمّد مى خواهد ما را از آيين هاى پدرانمان جدا كند". وقتى مردم اين سخن بزرگان مكّه را مى شنيدند، فكر مى كردند كه محمّد(صلى الله عليه وآله) با همه مراسم حجّ مخالف است.
    آرى، محمّد(صلى الله عليه وآله) با خرافاتى كه جاهلان در مراسم حجّ ايجاد كرده بودند مخالف بود، امّا با اصل حجّ موافق بود، حجّ يادگار ابراهيم(عليه السلام)است، چگونه مى شود كه محمّد(صلى الله عليه وآله) با آن مخالف باشد.
    آرى، بُت پرستان دور كعبه را پر از بُت كرده بودند و وقتى كعبه را طواف مى كردند در مقابل بُت ها سجده مى كردند، محمّد(صلى الله عليه وآله) با اين خرافات مخالف بود.
    اكنون تو اين سوره را نازل مى كنى، در 5 آيه اوّل آن به سه مرحله مهم حجّ قسم ياد مى كنى و اين گونه به همه مردم مكّه ثابت مى كنى كه اسلام هرگز با اصل حجّ مخالف نيست.
    در اين 5 آيه به شترهاى حاجيان سوگند ياد مى كنى و چنين مى گويى: "سوگند به شترهايى كه با عجله و نفس زنان مى روند و سنگ ها از زير پاى آن ها مى پرد و به سنگ هاى ديگر اصابت مى كند و جرقّه توليد مى كند و آن شترها صبح هنگام، هجوم مى آورند و گَرد و غبار بر پا مى كنند و در وسط جمعى آشكار مى شوند".
    وقتى مردم مكّه اين 5 آيه را مى شنوند به فكر فرو مى روند، آنان با خود مى گويند: مراسم حجّ آن قدر قداست دارد كه خدا به شترهاى حاجيان، سوگند ياد مى كند !
    مردم مكّه با حجّ آشنا بودند، امّا من بايد بيشتر تحقيق كنم، بايد به فضاى آن زمان بروم تا اين سوگندها را بهتر بفهمم...

    * * *


    من تحقيق مى كنم و به اين نتيجه مى رسم:
    در اين سوره به سه مرحله از حجّ سوگند ياد شده است و به نكاتى اشاره شده است كه با خرافات آميخته نشده بود، ابراهيم(عليه السلام) اين سه مرحله را در حجّ خود انجام داد. (پيامبر هم وقتى در سال دهم هجرى با مسلمانان به حجّ آمد اين سه مرحله را انجام داد).
    در آن زمان وقتى كسى مى خواست حجّ به جا آورد، اين سه مرحله را انجام مى داد:
    مرحله اوّل: رفتن به سرزمين عرفات.
    مرحله دوم: رفتن به سرزمين مشعر.
    مرحله سوم: رفتن به سرزمين منا.
    رفتن به اين سه سرزمين بيشتر با شتر انجام مى شد، در آن زمان فاصله بين مكّه تا عرفات نزديك به نصف روز طول مى كشيد. (امروزه در قسمتى از كوه هاى مكّه تونل ايجاد كرده اند و با پاى پياده هم مى توان اين مسير را طى كرد، امّا در آن زمان، اين تونل ها وجود نداشت و آنان مسافت زيادى را دور مى زدند تا از مكّه به عرفات مى رفتند).

    * * *


    اكنون وقت آن است كه اين سه مرحله را توضيح دهم:
    * مرحله اوّل: عرفات
    حاجى بايد روز نهم ذى الحجّه (كه همان روز عرفه است) از ظهر تا غروب، در عرفات مى ماند. وقتى آفتاب روز نهم، غروب مى كرد و شب دهم (شب عيد قربان) فرا مى رسيد، همه سوار بر شترهاى خود مى شدند تا با عجله به سوى سرزمين مشعر بروند. اين مرحله دوم اعمال حجّ است.
    خدا به من توفيق داده است تاكنون چهار بار به سفر حجّ رفته ام، واقعاً لحظه غروب روز عرفه، لحظه عجيبى است، همه عجله دارند ! وقتى به صحراى عرفات نگاه مى كنى مى بينى هنوز يك ساعت ديگر تا غروب آفتاب مانده است، امّا خيلى ها سوار بر ماشين شده اند و آماده اند تا به سمت مشعر بروند ! ميليون ها نفر به خورشيد نگاه مى كنند و با غروب آن، با عجله به سوى مشعر مى روند.
    آيه اوّل اين سوره چنين مى گويد: "سوگند به شترهايى كه با عجله و نفس زنان مى روند".
    * مرحله دوم: مشعر
    حاجى بايد شب عيد قربان را در سرزمين مشعر بماند، اين يكى از سنّت هاى ابراهيم(عليه السلام)است.
    مشعر بين عرفات و منا قرار دارد. همه حاجيان در آنجا مى مانند.
    فاصله عرفات تا مشعر تقريباً شش كيلومتر است و از دل چند رشته كوه عبور مى كند، وقتى در تاريكى شب، حاجيان شترسوار با عجله پيش مى رفتند سنگ ها از زير پاى شترها به اين طرف و آن طرف، پرتاب مى شد و به سنگ هاى ديگر اصابت مى كرد و جرقّه ايجاد مى كرد و اين جرقّه ها در تاريكى شب در آن زمان، به چشم مى آمد.
    قرآن در آيه دوم اين سوره چنين مى گويد: "و سنگ ها از زير پاى شترها مى پرد و به سنگ هاى ديگر اصابت مى كند و جرقّه توليد مى كند". اين اشاره به حركت حاجيان شترسوار از عرفات به سوى مشعر است.
    * مرحله سوم: منا
    نزديك طلوع آفتاب كه مى شود، همه آماده مى شوند تا با بيرون آمدن خورشيد به سوى سرزمين منا بروند.
    لحظه حركت از مشعر به منا، لحظه اى عجيب است ! ميليون ها نفر نگاهشان به اوّلين تابش نور خورشيد است.
    در آيه سوم اين سوره چنين مى خوانم: "و آن شترها صبح هنگام، هجوم مى آورند و گَرد و غبار بر پا مى كنند". اين اشاره به حاجيان آن روزگار است كه با شتر از مشعر به سوى منا مى رفتند، چون در آن وقت، هوا روشن شده است، به گَرد و غبارى كه شترها در فاصله مشعر تا منا ايجاد مى كردند، اشاره شده است.
    در روز عيد قربان، حاجى بايد به سرزمين منا برود و در آنجا گوسفند قربانى كند. امّا چرا آنجا را سرزمين منا مى گويند؟
    منا به معناى آرزوست. وقتى آدم(عليه السلام) به آن سرزمين رسيد، جبرئيل به او گفت: "اى آدم ! هر چه مى خواهى آرزو كن". آرى، در اين سرزمين آرزوهاى من برآورده مى شود.
    ابراهيم(عليه السلام) در خواب ديد كه بايد اسماعيل را قربانى كند، او از فرمان خدا اطاعت كرد و پسرش را به اين سرزمين آورد تا او را قربانى نمايد، خدا براى او گوسفندى فرستاد و ابراهيم(عليه السلام)آن گوسفند را قربانى نمود.
    حاجيان روز عيد قربان در آن سرزمين باقى مى مانند، چه غوغايى در آنجا به پا است !
    آيه پنجم به اين نكته اشاره مى كند: "و شترها در وسط جمعى آشكار مى شوند". جمعيّت زيادى در سرزمين منا جمع مى شوند، البتّه يكى از نام هاى سرزمين "مِنا" واژه "جمع" مى باشد، براى همين مى توان اين آيه را اين گونه معنا كرد: "و شترها در سرزمين منا آشكار مى شوند".
    اكنون كه اين سه مرحله را دانستم، مى توانم سوگندهاى اين سوره را بهتر بفهمم.
    اين منظور واقعى قرآن در اين سوره است: "سوگند به حركت حاجيان از عرفات به مشعر، سوگند به حركت حاجيان از مشعر به مِنا، سوگند به حضور حاجيان در سرزمين منا".

    * * *


    مرد عربى دوست داشت تا تفسير اين سوره را بداند، او به مكّه آمده بود، كنار كعبه چشمش به "ابن عبّاس" افتاد. ابن عبّاس، پسرعموى پيامبر بود و مردم او را به عنوان استاد تفسير مى شناختند.
    مرد عرب از ابن عبّاس سؤال كرد:
    ــ خدا در اوّل اين سوره به چه سوگند ياد كرده است؟
    ــ خدا در اين سوره به اسب هاى جهادگران سوگند ياد كرده است كه شتابان به سوى دشمن مى روند.
    مرد عرب از ابن عبّاس تشكّر كرد و به سوى چاه زمزم رفت تا مقدارى آب بنوشد. در آنجا على(عليه السلام) را ديد، پيش خود فكر كرد كه تفسير اين سوره را از على(عليه السلام) هم سؤال كند. او رو به على(عليه السلام) كرد و گفت:
    ــ خدا در اوّل اين سوره به چه سوگند ياد كرده است؟
    ــ اى مرد عرب ! آيا پيش از اين درباره اين سوره چيزى شنيده اى؟
    ــ آرى. من از ابن عبّاس سؤال كردم، به من گفت كه خدا به اسب هايى كه در راه جهاد، حمله مى كنند، سوگند ياد كرده است.
    ــ اى مرد عرب ! برو و ابن عبّاس را نزد من بياور.
    مرد عرب به سراغ ابن عبّاس آمد، او را نزد على(عليه السلام) آورد. اينجا بود كه على(عليه السلام)رو به ابن عبّاس كرد و گفت:
    ــ چرا چنين سخن گفتى؟ چرا درباره چيزى كه نمى دانى، سخن مى گويى؟
    ــ مگر منظور اين سوگندها، اسب هاى جهادگران نيستند؟
    ــ اى ابن عبّاس ! اوّلين جنگ اسلام، جنگ بدر بود، در آن جنگ مسلمانان فقط 2 اسب داشتند، چرا سوگندهاى اين سوره را به اسب ها تفسير كردى؟
    ــ پس تفسير اين سوگندها چيست؟
    ــ خدا در اين سوره به شترهايى سوگند ياد كرده است كه از عرفات به مشعر و از مشعر به منا مى روند.
    آن روز ابن عبّاس حقيقت را فهميد، به راستى چه كسى مى تواند قرآن را بهتر از على(عليه السلام)تفسير كند؟
    ابن عبّاس سخن على(عليه السلام) را پذيرفت، با خود پيمان بست كه همواره اين سوره را، همان گونه تفسير كند كه على(عليه السلام)بيان كرد.[104]

    * * *


    اكنون كه معناى اين سوگندها را دانستم، تفسير اين سوره را بيان مى كنم:

    * * *


    سوگند به حركت حاجيان از عرفات به مشعر،
    سوگند به حركت حاجيان از مشعر به منا،
    سوگند به حضور حاجيان در سرزمين منا،
    كه انسان به نعمت هاى خدا ناسپاس است.
    خدا به او نعمت فراوان مى دهد، امّا انسان ناسپاسى مى كند و او به اين ناسپاسىِ خودش آگاه است.
    انسان به مال و ثروت علاقه زيادى دارد.
    آيا انسان نمى داند روزى همه براى پاداش و كيفر از قبرها برانگيخته مى شوند و سرانجام آنچه در دل هاى مردم پنهان است، آشكار مى شود، به راستى كه در آن روز خدا از همه كارهاى آنان باخبر است.

    * * *


    قرآن در اين سوره به اعمال حجّ سوگند ياد كرد و بزرگ ترين دشمن سعادت انسان را محبّت به دنيا معرّفى نمود، بيشتر كسانى كه قيامت را انكار مى كنند، شيفته دنياى زودگذر هستند.
    اين سوره از روز قيامت سخن گفت تا انسان ها به فكر روز قيامت باشند و از خواب غفلت بيدار شوند، قيامت حقّ است و هيچ شكى در آن نيست، در آن روز خدا همه انسان ها را زنده مى كند و آنان حاصل كارهاى خود را مى بينند.

    * * *


    وقتى اين سوره را خواندم، به فكر فرو رفتم، چه ارتباطى بين آيات اوّل آن با بقيّه آيات آن مى تواند باشد؟ در آخر سوره از روز قيامت سخن به ميان آمده است، در ابتداى سوره هم از حج.
    حجّ و قيامت چه ارتباطى با هم دارند؟
    به راستى چرا خدا از ابراهيم(عليه السلام)خواست تا حجّ به جا آورد؟ چرا حجّ در اسلام واجب شده است؟
    دنيا مرا به سوى خود مى كشد، خيلى زود شيفته زيبايى هاى آن مى شوم و مرگ را فراموش مى كنم. گاهى مى شود كه تصوّر مى كنم هميشه در اين دنيا خواهم بود و اصلاً مرگ به سراغم نخواهد آمد. غافل از اين كه اگر من مرگ را فراموش كنم، مرگ مرا فراموش نمى كند، دير يا زود بايد آماده سفر آخرت شوم.
    تو مى دانستى كه من قيامت را فراموش مى كنم، براى همين از من خواسته اى تا يك بار مرگ را تجربه كنم !
    لباس احرام كه همان كفن است به تن نمايم، به سوى تو بيايم، از همه دنيا دل بكنم، وقتى لباس احرام به تن كردم و لبّيك گفتم، در لباس احرام، نبايد نگاه به آينه كنم، نبايد عطر بزنم، بايد از لذّت هاى دنيا، چشم بپوشم و فقط به تو توجّه كنم و در سفر حج، مرگ را تجربه كنم، اين فلسفه اين سفرِ زيباست !
    حج، نمايشى كوچك از روز قيامت است !
    انسان هاى بيشمارى همه با لباس هاى سفيد از هر نژاد و زبان، در يك نقطه جمع مى شوند، حركت اين جمعيّت، يادآور روز قيامت است، خصوصاً حركت آنان در هنگام غروب روز عرفات ! كسى كه سفر حجّ را تجربه كرده است، به عمق اين سخن من پى مى برد.






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۱۰: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن