کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    شَرح: آيه ۸ - ۷

      شَرح: آيه ۸ - ۷


    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (7 ) وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ (8 )
    "اى محمّد ! اكنون از تو مى خواهم از تلاش و كوشش دست نكشى و وقتى از كار مهمّى فارغ شدى، به كار مهم ديگرى بپردازى و با اشتياق با من راز و نياز كنى".
    به راستى منظور از اين سخن چيست؟
    يكى از ياران امام صادق(صلى الله عليه وآله) اين آيه را براى آن حضرت خواند و از او خواست تا تفسير اين آيه را بيان كند.
    امام صادق(عليه السلام) در پاسخ به او چنين فرمود: "خدا به پيامبر فرمان داد تا مردم را به نماز، زكات، روزه و حجّ فرا خواند و از او خواست كه وقتى به اين فرمان ها عمل نمود، على(عليه السلام)را به عنوان خليفه و جانشين خود به مردم معرّفى كند".[70]
    من اين سخن امام صادق(عليه السلام) را زمانى بهتر مى فهمم كه بدانم خدا از محمّد(صلى الله عليه وآله)خواسته بود تا سه سال مردم را مخفيانه به اسلام دعوت كند، پس از آن، از او خواست تا خويشاوندان خود را به اسلام فرا خواند. محمّد(صلى الله عليه وآله) همه خويشان خود را كه بيشتر آنان از بزرگان مكّه بودند، به خانه خود دعوت كرد و با غذايى از آنان پذيرايى نمود و آنان را به اسلام دعوت كرد. همه سكوت كردند، محمّد(صلى الله عليه وآله) سخن خود را چنين ادامه داد: "آيا در ميان شما كسى هست مرا در اين راه يارى كند، هر كس كه اين كار را كند برادر و جانشين من خواهد بود؟".
    فقط على(عليه السلام) از جا بلند شد و فرمود: "اى پيامبر ! من شما را يارى مى كنم". پيامبر سه بار سخن خود را تكرار كرد و هر سه بار فقط على(عليه السلام) جواب او را داد. اينجا بود كه پيامبر فرمود: "بدانيد كه اين جوان، برادر و وصىّ و جانشين من است. از او اطاعت كنيد".[71]
    آرى، در آن شرايط، اين على(عليه السلام) بود كه دعوت محمّد(صلى الله عليه وآله) را پذيرفت و در سختى ها و تنهايى ها، يار او بود. آرى، محمّد(صلى الله عليه وآله)از همان آغاز كار، برنامه اى دراز مدّت داشت، او حتّى از همان لحظه، جانشين خود را (به امر تو) مشخّص نمود، امامت، ادامه راه نبوّت است.
    در آيه 7 اين سوره خدا از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهد دست از تلاش بر ندارد و وقتى از كار مهمّ دعوت مردم به يكتاپرستى فارغ شد، به كار مهم معرّفى على(عليه السلام) بپردازد.
    اين سوره در مكّه نازل شد، پس از مدّتى محمّد(صلى الله عليه وآله) به مدينه هجرت كرد، در سال نهم هجرى پيامبر با همه مسلمانان براى انجام حجّ به سوى مكّه بازگشت. در آن سال پيامبر حجّ واقعى را براى مردم بيان كرد.
    وقتى مراسم حجّ تمام شد، ديگر زمان اجراى اين فرمان بزرگ بود، پيامبر به سوى مدينه حركت كرد، در بين راه به سرزمين "غدير خُمّ" رسيد، آنجا در حضور همه مسلمانان، على(عليه السلام)را به عنوان خليفه و جانشين خود معرّفى كرد و از آنان خواست تا با على(عليه السلام)بيعت كنند.[72]






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹۶: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن