کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    بُروج: آيه ۱۱ - ۱۰

      بُروج: آيه ۱۱ - ۱۰


    إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ (10 ) إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ (11 )
    كافران مكّه مسلمانان را شكنجه مى دادند و پيروان محمّد(صلى الله عليه وآله) را گمراه مى خواندند و به آنان مى گفتند: "چرا به محمّد ايمان آورده ايد؟".
    كافرانى كه مردان و زنان مؤمن را شكنجه دادند و از اين كار خود توبه نكردند، كيفر سختى خواهند ديد و عذاب سوزان جهنّم در انتظار آنان است.[34]
    تو در روز قيامت به كسانى كه ايمان آوردند و عمل نيك انجام دادند، پاداش بزرگى مى دهى و آنان را در بهشتى كه از زير درختان آن، نهرهاى آب جارى است، جاى مى دهى و اين سعادتى بس بزرگ است.

    * * *


    سخن از شكنجه مسلمانان به ميان آمد، مناسب مى بينم در اينجا از ياسر و همسرش (سميّه) ياد كنم: بُت پرستان مكّه به سوى خانه ياسر هجوم بردند، او و همسرش را از خانه بيرون آوردند.
    ابوجهل فرياد زد: "اين سزاى كسانى است كه پيرو محمّد شده اند". آفتاب سوزان مكّه مى تابيد، ياسر و سميّه را در آفتاب خواباندند و سنگ ها را بر روى سينه آن ها قرار دادند. لب هاى آن ها از تشنگى خشك شده بود و هيچ كس به آن ها آب نمى داد. ابوجهل فرياد مى زد:
    ــ بگوييد كه به بُت ها ايمان داريد.
    ــ لا إله إلاّ الله.
    ــ مگر با شما نيستم؟ دست از عقيده خود برداريد !
    ــ لا إله إلاّ الله.
    ابوجهل عصبانى شد، شمشير خود را برداشت و آن را به سمت قلب سميّه نشانه گرفت. خون فوّاره زد، اين خونِ اوّلين شهيد زنِ اسلام است كه زمين از خونش سرخ شد. بعد از مدّتى، ياسر هم به سوى بهشت پر كشيد.[35]

    * * *


    كافرانى كه مؤمنان را شكنجه مى كردند، دو گروه بودند:
    گروه اوّل: افرادى مثل ابوجهل كه تا آخرين لحظه، توبه نكردند و دست آنان به خون افرادى مانند ياسر و سميّه آغشته شده بود، آنان به عذاب جهنّم گرفتار مى شوند.
    گروه دوم: افرادى كه فريب بزرگان مكّه را خورده بودند و در جهالت بودند، البتّه قلب آنان آن قدر سياه نبود كه خون مسلمانى را بر زمين بريزند، آنان فقط به شكنجه دادن اكتفا كرده بودند و بعضى از مسلمانان را در آفتاب گرم مكّه بر روى سنگ هاى داغ خوابانده بودند و به آنان تازيانه زده بودند. بعد از مدّتى نور ايمان به قلب آنان تابيد و ايمان واقعى آوردند و از گناه خود توبه كردند، خدا گناه آنان را بخشيد.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۱: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن