کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    أعلى: آيه ۱۹ - ۶

      أعلى: آيه ۱۹ - ۶


    سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى (6 ) إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى (7 ) وَنُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرَى (8 )فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرَى (9 ) سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَى (10 ) وَيَتَجَنَّبُهَا الاَْشْقَى (11 )الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى (12 ) ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَا (13 ) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى (14 ) وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15 ) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (16 )وَالاَْخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى (17 ) إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الاُْولَى (18 ) صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى (19 )
    تو انسان ها را آفريدى و هر چه آن ها نياز داشتند به آن ها عطا كردى، تو پيامبران را براى هدايتشان فرستادى تا راه خوب را به آنان نشان دهند. تو آن ها را به حال خود رها نكردى، فرستادن پيامبران، نشانه مهربانى تو بود و مى خواستى انسان ها به كمال و سعادت برسند.
    تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى برگزيدى و جبرئيل را فرستادى تا قرآن را بر قلب محمّد(صلى الله عليه وآله)نازل كند، تو از محمّد(صلى الله عليه وآله)خواستى تا آيات زيباى قرآن را براى مردم بخواند و آنان را به سوى رستگارى فرا خواند.
    وقتى محمّد(صلى الله عليه وآله) اوّلين آيات قرآن را از جبرئيل شنيد به فكر فرو رفت، او نگران بود كه مبادا اين آيات را فراموش كند، تو از اين نگرانى او باخبر بودى، پس با او چنين سخن گفتى:

    * * *


    اى محمّد ! براى حفظ كردن قرآن، نگران نباش ! جبرئيل به فرمان من، آن قدر اين قرآن را برايت مى خواند كه ديگر آن را از ياد نبرى ! البتّه تو به اذن من، قرآن را فراموش نمى كنى، من قدرت دارم كه هر چه را بخواهم از ياد تو ببرم.
    من خداى دانا به آشكار و نهان هستم، مى دانم كه تو به مشكلات زيادى كه در پيش دارى، فكر مى كنى، امّا بدان كه من تو را يارى مى كنم و اين مشكلات را بر تو آسان مى نمايم.
    اى محمّد ! اين قرآن، پند و موعظه است، وقتى كسانى را ديدى كه پندپذير مى باشند، آنان را پند ده و برايشان قرآن بخوان ! كسانى كه از عذاب قيامت مى ترسند، از قرآن پند و عبرت مى گيرند، امّا بدبخت ترين افراد از پذيرفتن قرآن، خوددارى مى كنند و سرانجام آنان به جهنّم وارد مى شوند.
    كدام جهنّم؟
    همان جهنّمى كه آتش بزرگ است و هر كس در آنجا گرفتار شود، نه مى ميرد كه خلاص شود و نه حالتى دارد كه بتوان آن را زندگى ناميد. او براى هميشه ميان مرگ و زندگى، دست و پا مى زند و يكسره در حال سوختن و جان كندن است !
    اى محمّد ! كسى كه از كفر و بُت پرستى پرهيز كرد و با ياد و نام من، نماز خواند، رستگار مى شود، در روز قيامت من به او پاداش بزرگى مى دهم و او را در بهشتى كه نهرهاى آب از زير درختان آن جارى است، جاى مى دهم !
    اى محمّد ! انسان ها زندگى دنيا را بر آخرت مقدّم مى دارند، اين حقيقت را به انسان ها بگو كه آخرت بهتر و پايدارتر است. به انسان ها بگو كه اين حقيقت در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده است، در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى(عليهما السلام).
    آرى، آخرت بهتر و پايدارتر است ! زندگى حقيقى در آخرت است و انسان ها در اين دنيا به دنبال آن هستند.

    * * *


    مناسب است در اينجا سه نكته را بيان كنم:
    * نكته اوّل
    در آيه 7 چنين مى خوانم: "اى محمّد ! تو قرآن را فراموش نمى كنى مگر آنچه را خدا بخواهد".
    منظور از اين سخن چيست؟
    آيا محمّد(صلى الله عليه وآله) چيزى از آيات قرآن را فراموش كرده است؟
    هرگز.
    معناى واقعى اين جمله اين است: خدا چنين اراده كرده است كه محمّد(صلى الله عليه وآله)قرآن را فراموش نكند، محمّد(صلى الله عليه وآله)وظيفه اش را به خوبى انجام مى دهد، او علم واقعى به قرآن پيدا مى كند و آن را از ياد نمى برد، امّا خدا قدرت دارد اين علم را از او بگيرد، محمّد(صلى الله عليه وآله)در علم به قرآن، نياز به خدا دارد، محمّد(صلى الله عليه وآله) از خود هيچ ندارد.
    اين درس بزرگى براى من است، من بايد بدانم كه هيچ قدرتى از خود ندارم، اگر من اكنون اين كلمات را مى نويسم به قدرت و لطف اوست، اگر خدا بخواهد در يك لحظه مى تواند توان مرا بگيرد، هر كس هر چه دارد از خدا دارد، اگر كسى كار خوبى انجام مى دهد با توفيق او بوده است، اگر توفيق او نباشد، هيچ كس موفّق به انجام كار خوبى نمى شود. اين حقيقت است، هر كس به اين حقيقت آشنا شد، دچار غرور نمى شود، او شكرگزار نعمت هاى خدا خواهد بود و موفّقيّت خود را مديون لطف او خواهد دانست.
    * نكته دوم
    در آيه 16 چنين مى خوانم: "آخرت بهتر و پايدارتر است"، قدرى فكر مى كنم، اين آيه چه پيام مهمّى دارد؟
    زندگى اى كه من عاشق آن هستم و براى ادامه آن تلاش مى كنم، چيست؟ آيا اين زندگى، همان زنده بودن است؟ آيا خوردن و آشاميدن و بهره بردن از لذّت هاى حيوانى، معناى زندگانى است؟
    زنده بودن، حركتى افقى است، از گهواره تا گور، امّا زندگى كردن حركتى عمودى است، از زمين تا اوج آسمان ها !
    خدا انسان را آفريد و در او حسّ كمال گرايى را قرار داد، خدا مى داند كه زندگى دنيا، هيچ گاه انسان را سير نمى كند، اگر كسى همه دنيا را هم داشته باشد، باز هم به دنبال چيزى مى گردد، او گمشده اش را مى جويد !
    گمشده انسان چيست؟
    گمشده او زندگى واقعى است، زندگى واقعى هم در آخرت است، هر كس كه بهشت، منزل و جايگاه او باشد به زندگى واقعى رسيده است و گر نه زندگى دنيا چيزى جز كالايى فريبنده نيست و ارزشِ دل بستن ندارد.
    * نكته سوم
    بار ديگر آيه 16 را مى خوانم: "آخرت بهتر و پايدارتر است"، وقتى بررسى مى كنم مى فهمم كه اين آيه، معناى ديگرى هم دارد كه از آن به "بطنِ قرآن" ياد مى شود: يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) نزد آن حضرت آمد و از او تفسير اين آيه را پرسيد، امام در پاسخ به او فرمود: "منظور از آخرت در اين آيه، ولايت على(عليه السلام)مى باشد".[41]
    جواب امام صادق(عليه السلام) كوتاه است و پرمعنا. اين جواب، بطن اين آيه را بازگو مى كند، آرى، ولايت على(عليه السلام) به انسان ها زندگى واقعى مى بخشد. آرى، راه امامت، همان ادامه راه قرآن است، خدا پس از پيامبر، على(عليه السلام) و يازده امام پس از او را براى هدايت مردم برگزيد و آنان را از گناه و زشتى ها پاك گردانيد و از مردم خواست تا از آنان پيروى كنند. امروز راه مهدى(عليه السلام) راهى است كه هر كس آن را بپيمايد به سعادت و به زندگى حقيقى مى رسد.






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶۲: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن