کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    كافرون: آيه ۶ - ۱

      كافرون: آيه ۶ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ (1 ) لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (2 ) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (3 ) وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ (4 ) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (5 ) لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (6 )
    بُت پرستان بُت هاى زيادى داشتند و آن بُت ها را دختران تو مى دانستند و در مقابل آنان به سجده مى افتادند، آنان در اطراف كعبه بُت هاى زيادى قرار داده بودند.
    بت هُبل !
    مهم ترين بُت شهر مكّه !
    اين بُت به شكل انسان بود كه از "ياقوت سرخ" درست شده بود، آنان آن بُت را بر بالاى كعبه قرار داده بودند و فرياد برمى آوردند: "اى هبل ! سربلند و سرافراز باشى".[126]
    بزرگان مكّه از بُت پرستى دفاع مى كردند و به مردم مى گفتند: "محمّد گمراه است، مواظب باشيد فريب او را نخوريد، او مى خواهد شما را از دين پدرانتان جدا كند".
    چرا آنان چنين رفتار مى كردند؟
    منافع آنان در بُت پرستى و جهالت مردم بود !
    در آن روزگار، مردم اموال خود را نذر بُت ها مى كردند، هر چه نذر بُت ها مى شد به بزرگان مكّه مى رسيد، زيرا آنان خود را به عنوان خادمان بُت ها به مردم معرّفى كرده بودند !
    عجيب بود، بزرگان مكّه مردم را تشويق مى كردند تا فرزندان خود را براى بت ها قربانى كنند، هدف آنان از اين كار اين بود كه اعتبار و ارزش بُت ها در ميان آن مردم نادان، زياد و زيادتر شود، كسى كه فرزند خود را براى يك بُت قربانى مى كند، ديگر چگونه مى تواند دست از پرستش آن بُت بردارد؟
    بزرگان مكّه با اين كار، حكومت و اقتدار خود را بر آن مردم بيچاره استوار مى كردند. آنان با سخنان خود، كارى مى كردند كه قربانى كردن فرزند براى مردم، كارى زيبا جلوه كند.
    نتيجه اين خرافات اين بود كه مردم از دين آسمانى و حقيقى جدا شدند و گرفتار خرافات شدند.

    * * *


    سه دختر زيباى خدا !
    اين خرافه اى بود كه بُت پرستان به آن باور داشتند.
    "لات"، "مَنات" و "عُزّى".
    سه دختر خدا.
    بُت پرستان اين بُت هاى سه گانه را دختران خدا مى دانستند.
    درباره اين سه بيشتر مطالعه مى كنم و به نكات جالبى مى رسم:
    1 - عُزّى: اين بت، عزيزترين بُت آن سرزمين بود، بين راه مكّه و عراق معبدى بزرگ براى اين بُت ساخته بودند. در آنجا قربانگاه بزرگى وجود داشت كه شتران زيادى در آن قربانى مى شدند. اين بت، سنگى صاف و سياه بود. آن مردم به داشتن عُزّى، افتخار مى كردند، زيرا او در سرزمين آن ها منزل كرده بود.[127]
    2 - لات: اين بُت نزديك شهر "طائف" قرار داشت، سنگى چهارگوش و بزرگ كه مردم برايش قربانى مى كردند و به او تقرّب مى جُستند. اين بت، بازارش خيلى داغ بود و عدّه زيادى با لباس احرام به زيارتش مى رفتند، هيچ كس نمى توانست با لباس معمولى به زيارت او برود.[128]
    3 - مَنات: اين بُت در كنار درياى سرخ بين مكّه و يثرب بود، مردم مى گفتند: "منات، بزرگ ترين دختر خداست". آنان گروه گروه براى زيارت اين بُت مى رفتند و براى او قربانى زيادى مى كردند.[129]
    مردم بارها اين دعا را مى خواندند: "قسم به لات، عُزّى و مَنات كه آن ها سه دخترِ زيباى خدا هستند و ما به شفاعت آن ها اميد داريم".[130]
    به راستى كه چقدر آنان نادان بودند !
    تو خدايى هستى كه بر همه جهان تسلّط دارى و از همه رفتارها و گفتارها باخبرى، چگونه مى شود كه شريكى داشته باشى؟
    انسان سخن مى گويد، راه مى رود، دختر او هم مى تواند سخن بگويد و راه برود، اين قانون است. اگر واقعاً اين بُت ها دختران تو هستند، بايد بعضى از صفات تو را داشته باشند. اين صفات توست: "خالق، رازق، دانا، شنوا...". اگر اين بُت ها، دختران تو هستند، چرا هيچ صفتى از اين صفات را ندارند؟
    چرا مردم فكر نمى كردند؟ چگونه ممكن است اين سنگ ها، دختران تو باشند؟

    * * *


    تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را فرستادى تا مردم را از خواب غفلت بيدار كند تا دين اسلام را بپذيرند و يكتاپرست شوند، امّا آنان سخن او را قبول نكردند و دوست داشتند در تاريكى آن خرافات بمانند.
    بزرگان مكّه با محمّد(صلى الله عليه وآله)دشمنى زيادى نمودند و او را دروغگو و جادوگر خواندند و پيروانش را شكنجه هاى سختى نمودند. آنان به محمّد(صلى الله عليه وآله)سنگ پرتاب كردند و بر سرش خاكستر ريختند، امّا محمّد(صلى الله عليه وآله) راه خود را ادامه داد.
    در ابتدا تعداد پيروان محمّد(صلى الله عليه وآله)بسيار كم بود، امّا با گذشت زمان كم كم پيروان او زياد شدند، بزرگان مكّه كه منافع خود را در بُت پرستى مى ديدند، نگران شدند، آنان نزد محمّد(صلى الله عليه وآله)آمدند و گفتند:
    ــ آيا تو دوست دارى ما به دين تو ايمان بياوريم؟
    ــ آرى، من همواره مشتاق سعادت شما بوده ام.
    ــ اى محمّد ! ما پيشنهاد خوبى براى تو داريم.
    ــ چه پيشنهادى؟
    ــ يك سال تو بُت هاى ما را عبادت كن، سال بعد ما خداىِ تو را عبادت مى كنيم. اگر دين تو از دين ما بهتر باشد، ما آن را ادامه مى دهيم.
    ــ به خدا پناه مى برم از اين كه بخواهم بُت هاى شما را شريك خدا قرار بدهم.
    ــ اى محمّد ! به پيشنهاد ما فكر كن ! اين پيمان بين ما و تو خواهد بود و سال هاى سال باقى خواهد ماند، يك سال پرستش بُت ها و سال بعد از آن، پرستش خداى تو ! به نفع توست كه اين پيشنهاد را قبول كنى.
    آرى، بزرگان مكّه كه فهميده بودند ديگر سياست شكنجه و آزار، فايده اى ندارد، مى خواستند اين گونه دين محمّد(صلى الله عليه وآله) را منحرف كنند، اگر محمّد(صلى الله عليه وآله)اصلِ بُت پرستى را قبول مى كرد، آنان به هدف خود مى رسيدند، هدف آنان، نذرهايى بود كه مردم براى بُت ها مى كردند، اگر محمّد(صلى الله عليه وآله)اين پيشنهاد را قبول مى كرد، آنان در همان سالى كه مخصوص پرستش بُت ها بود به اندازه سال بعد از آن، پول و ثروت جمع مى كردند، براى آنان ساختن يك قانون جديد كارى نداشت، مثلاً به مردم مى گفتند: "شما بايد نذر سال آينده را هم امسال بدهيد تا بُت ها از شما راضى باشند و بركت به زندگى شما بيايد و باران نازل شود".
    اين بزرگان مكّه راه كفر را برگزيده بودند، آنان مى دانستند كه محمّد(صلى الله عليه وآله)پيامبر توست، آنان معجزه قرآن را درك كرده بودند، امّا با اين حال، حقّ را انكار مى كردند، آنان كافران واقعى بودند.

    * * *


    اكنون تو اين سوره را نازل مى كنى و از محمّد(صلى الله عليه وآله)مى خواهى تا با كافران چنين بگويد:
    اى كافران ! من بُت هاى شما را نمى پرستم.
    شما نيز خداىِ مرا نمى پرستيد.
    من بُت هاى شما را نمى پرستم.
    شما نيز خداىِ مرا نمى پرستيد.
    دين شما براى خودتان باشد و دين من هم براى خود من !

    * * *


    مناسب است در اينجا سه نكته را بنويسم:
    *نكته اوّل:
    در اين سوره تكرار وجود دارد، جمله "من بُت هاى شما را نمى پرستم" دو بار ذكر شده است.
    جمله "شما نيز خداىِ مرا نمى پرستيد"، دو بار ذكر شده است.
    اين براى اهميّت و تأكيد بيشتر است، خدا با اين سخن ثابت كرد كه بين راه محمّد(صلى الله عليه وآله) و راه بُت پرستان، جدايى كامل وجود دارد و محمّد(صلى الله عليه وآله) هرگز بر سر مساله بُت پرستى، مصالحه نخواهد كرد. مبارزه محمّد(صلى الله عليه وآله) با بُت پرستى ادامه خواهد داشت تا آنجا كه او با دست خودش بُت ها را نابود كند. اين وعده خدا بود و خدا به وعده اش وفا مى كند.
    وقتى محمّد(صلى الله عليه وآله) اين سوره را براى كافران خواند، آنان فهميدند كه محمّد(صلى الله عليه وآله)اهل سازش در برابر بُت پرستى نيست، اين گونه بود كه همه آنان نااميد شدند.
    * نكته دوم
    در اين سوره پيش بينى شده است كه كافران هرگز مسلمان نخواهند شد، وقتى من تاريخ را مى خوانم مى بينم كه در سال هشتم هجرى وقتى محمّد(صلى الله عليه وآله)مكّه را فتح كرد، مردم گروه گروه به اسلام ايمان آوردند.
    بايد دقّت كنم كه كافران در اين سوره، همان بزرگان مكّه هستند كه به محمّد(صلى الله عليه وآله) آن پيشنهاد را دادند، افرادى مانند ابوجهل. آنان تا آخر هرگز ايمان نياوردند. ابوجهل در سال دوم سپاه بزرگى تشكيل داد و به جنگ محمّد(صلى الله عليه وآله)رفت و جنگ روى داد و در آن جنگ كشته شد. گروهى كه آن پيشنهاد را به محمّد(صلى الله عليه وآله) دادند تا آخر عمر، مسلمان نشدند. در واقع مخاطب اين سوره، خواص و برگزيدگان مكّه بودند نه مردم عادى.
    * نكته سوم
    وقتى محمّد(صلى الله عليه وآله) اين سوره را براى بزرگان مكّه خواند، آنان تصميم گرفتند تا آزار و اذيّت مسلمانان را زياد و زيادتر كنند، تاريخ هرگز مثل ياسر و همسرش (سميّه) را فراموش نمى كند. آن روزى كه به سوى خانه ياسر هجوم بردند، او و همسرش را از خانه بيرون آوردند.
    آفتاب سوزان مكّه مى تابيد، ياسر و سميّه را در آفتاب خواباندند و سنگ هاى داغ را بر روى سينه آن ها قرار دادند. لب هاى آن ها از تشنگى خشك شده بود.
    ابوجهل از آنان خواست تا دست از بُت پرستى بردارند، امّا آنان در جواب گفتند: "لا إله إلاّ الله". اينجا بود كه ابوجهل عصبانى شد، شمشير خود را برداشت و آن را به سمت قلب سميّه نشانه گرفت. خون فوّاره زد و سميّه شهيد شد. بعد از دقايقى آنان، ياسر را هم شهيد كردند.[131]






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۲۹: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن