کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    شُعراء: آيه ۱۴۰ - ۱۲۳

      شُعراء: آيه ۱۴۰ - ۱۲۳


    كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ (123 ) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ (124 ) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125 )فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (126 ) وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ (127 ) أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيع آَيَةً تَعْبَثُونَ (128 ) وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129 ) وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130 ) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (131 )وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ (132 ) أَمَدَّكُمْ بِأَنْعَام وَبَنِينَ (133 ) وَجَنَّات وَعُيُون (134 )إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم عَظِيم (135 ) قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ (136 ) إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الاَْوَّلِينَ (137 ) وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138 ) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139 )وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140 )
    چهارمين پيامبرى را كه در اين سوره ياد مى كنى، هود(عليه السلام)است، تو هود(عليه السلام) را براى هدايت قوم "عاد" فرستادى، قوم عاد جمعيّت زيادى داشتند و داراى ثروت فراوانى بودند و همه بُت پرست بودند.
    هود(عليه السلام) با مهربانى با آنان چنين سخن گفت: "اى مردم ! چرا از عذاب خدا نمى ترسيد؟ من پيامبرى امين و خيرخواه شما هستم. از عذاب خدا بترسيد و از من پيروى كنيد، من هيچ مزدى از شما نمى طلبم، پاداش من، فقط با خداى جهانيان است".
    هود(عليه السلام) با دلسوزى با آنان سخن مى گفت، ولى مردم او را دروغگو خواندند، او از هدايت مردم نااميد نشد، باز هم آنان را راهنمايى مى كرد. هود(عليه السلام) در سخنان خود از آنان مى خواست تا از سه چيز پرهيز كنند:
    1 - تجمّل گرايى: قوم هود براى خودنمايى، در بلندى هاى كوه ها و تپّه ها، كاخ هاى باشكوه مى ساختند. هدف آنان اين بود كه توجّه ديگران را به خود جلب كنند و ثروت و دارايى و قدرت خود را به رخ ديگران بكشند. هود(عليه السلام) از آنان خواست تا از اين كار خوددارى كنند.
    2 - دل بستن به دنيا: آنان همه وقت و انرژى خود را صرف دنيا مى كردند و كاخ هاى زيبا و باشكوه مى ساختند، گويى كه براى هميشه در دنيا خواهند ماند. آنان مرگ را از ياد برده بودند و دچار غفلت شده بودند. هود(عليه السلام) از آنان خواست تا مرگ را به خاطر آورند و براى آن آماده شوند و توشه اى براى خود برگيرند.
    3 - بى رحمى: آنان وقتى مى خواستند خطاكارى را مجازات كنند، زياده روى مى كردند و براى كمترين خطا، كيفرى سخت قرار داده بودند، مثلاً اگر مسافرى به شهر آنان مى آمد و دست به دزدى مختصرى مى زد، آن مسافر را به قتل مى رساندند. آنان را بى رحمانه كيفر مى كردند.
    هود(عليه السلام) از مردم خواست تا از اين سه عادت خود دست بردارند و تقوا پيشه كنند و از او پيروى كنند.

    * * *


    هود(عليه السلام) از نعمت هايى كه تو به آن مردم داده بودى، سخن گفت، او مى خواست حسّ شكرگزارى آنان را تحريك كند، شايد توبه كنند و به سوى تو بازگردند.
    تو به آنان نعمت هاى فراوانى دادى، آنان آن نعمت ها را مى شناختند، تو به آنان چهارپايان متعددى دادى و فرزندان زيادى عطا كردى.
    باغ هاى سرسبز و خرّم، چشمه هاى آب روان !
    همه اين ها نعمت هاى تو بود، هود(عليه السلام) از آنان خواست تا دست از بُت پرستى بردارند و به آنان گفت: "اگر به گمراهى خود ادامه دهيد، من بر شما از عذاب روزى هولناك مى ترسم".
    ولى آنان به هود(عليه السلام) گفتند: "زياد خودت را خسته نكن، براى ما هيچ تفاوتى نمى كند، چه ما را پند دهى چه ندهى، ما به تو ايمان نمى آوريم. ما از نياكان خود پيروى مى كنيم، آنان نيز اين گونه زندگى كرده اند، كاخ هاى باشكوه مى ساختند و به زندگى پس از مرگ ايمان نداشتند، بر ما خُرده مگير كه ما راه و روش آنان را رها نمى كنيم، تو ما را از عذاب هولناك مى ترسانى ! هرگز عذابى بر ما نازل نخواهد شد".

    * * *


    وقتى هود(عليه السلام) از ايمان آوردن آنان نااميد شد دست به دعا برداشت و گفت: "خدايا ! در برابر آنانى كه مرا دروغگو خواندند، ياريم كن".
    اينجا بود كه تو به او چنين گفتى: "به زودى آنان از كار خود پشيمان خواهند شد، امّا آن وقت ديگر پشيمانى سودى نخواهد داشت".
    و سرانجام صداى وحشتناك آسمانى (همراه با طوفان شديد و صاعقه) آنان را فرا گرفت و آنان را نابود كرد، تو آنان را خار و خاشاك بيابان ها ساختى و هيچ كس از آنان باقى نماند.
    آرى، هود(عليه السلام) با مردم سخن گفت، امّا آنان سخن او را نپذيرفتند و سرانجام هلاك شدند. در اين داستان، نشانه هايى از قدرت تو نهفته است، تو به كسانى كه راه كفر را برمى گزينند مهلت مى دهى، در عذاب آنان شتاب نمى كنى. تو خداى بسيار توانا و مهربان هستى. تو به آنان فرصت دادى، شايد توبه كنند و رستگار شوند.[14]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۹: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن