کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    قَصص : آيه ۵۱ - ۴۷

      قَصص : آيه ۵۱ - ۴۷


    وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آَيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (47 ) فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلّ كَافِرُونَ (48 ) قُلْ فَأْتُوا بِكِتَاب مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (49 ) فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنَ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (50 ) وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (51 )
    تو پيامبران را فرستادى تا مردم را از عذاب روز قيامت بترسانند، هدف تو اين بود كه مردم در روز قيامت نگويند ما در جهل و نادانى بوديم و راه حقّ را نمى شناختيم.
    اگر تو قبل از آمدن پيامبران، مردم را به خاطر كفر و گناهانشان كيفر مى كردى، آنان مى گفتند: "خدايا ! چرا براى ما پيامبرى نفرستادى تا ما را هدايت كند و ما از سخن او پيروى كنيم و از مؤمنان شويم". آرى، پس از آمدن پيامبران، هيچ بهانه اى باقى نماند و حجّت بر همه تمام شد.
    تو معجزه محمّد(صلى الله عليه وآله) را قرآن قرار دادى و او را براى هدايت بُت پرستان فرستادى. بُت پرستان مكّه به او چنين گفتند: "اى محمّد ! تو مى گويى من پيامبر هستم، پس چرا آن معجزاتى كه موسى(عليه السلام) داشت، با خود ندارى؟ چرا عصايت را به زمين نمى زنى تا اژدهايى بزرگ شود؟ اگر تو آن معجزات را بياورى، ما به تو ايمان مى آوريم".
    آيا بُت پرستان مكّه در جستجوى حقيقت بودند؟ اگر واقعاً به دنبال معجزه بودند، معجزه قرآن كه بهترين معجزه بود، قرآن حقّ را براى آنان آشكار كرده بود. آنان به دنبال بهانه بودند.
    وقتى انسان تصميم بگيرد، حقّ را انكار كند، فرق نمى كند چه معجزه اى را ببيند، وقتى انسان اسير لجاجت شود، سخن پيامبران را دروغ مى شمارد. در زمان موسى(عليه السلام) نيز بهانه جويان به موسى(عليه السلام) ايمان نياوردند.
    وقتى موسى و برادرش (هارون)(عليهما السلام) به كاخ فرعون رفتند و معجزات خود را نشان فرعون و فرعونيان دادند، آنان اين معجزات را دروغ شمردند و گفتند: "موسى و هارون، جادوگرند و دست به دست هم داده اند تا ما را از دين خود جدا كنند، ما هرگز به اين دو ايمان نمى آوريم".
    آرى، بهانه جويى كافران، چيز تازه اى نيست، روش و سخن كافران در طول تاريخ، مثل يكديگر است.
    راه پيامبران، راه يكتاپرستى و خوبى هاست، راه كافران، راه كفر و زشتى هاست، تو تورات را به موسى(عليه السلام) و قرآن را به محمّد(صلى الله عليه وآله) نازل كردى، در زمان موسى(عليه السلام) تورات موسى(عليه السلام) را دروغ شمردند و اكنون قرآن را دروغ مى شمارند.
    اكنون با محمّد(صلى الله عليه وآله) چنين سخن مى گويى: "اى محمّد ! شما مى گوييد كه تورات و قرآن، چيزى جز سحر و جادو نيستند، پس شما كتابى از نزد خدا بياوريد كه بهتر از تورات و قرآن، مردم را هدايت كند. اگر راست مى گوييد چنين كتابى را بياوريد تا من از آن پيروى كنم".
    آنان هرگز نمى توانند كتابى بهتر از تورات و قرآن بياورند، پس چرا ايمان نمى آورند؟ تورات و قرآن، مردم را از بُت پرستى نهى مى كنند، چرا آنان بُت ها را مى پرستند؟
    آنان حقّ را شناخته اند، مى دانند كه قرآن، معجزه توست، امّا آنان پيرو هواى نفس شده اند و حقيقت را انكار مى كنند. كسى كه هدايت تو را رها كند و از هواى نفس خود پيروى كند، ستمگر است، به راستى چه كسى از او گمراه تر است؟
    اين قانون توست: تو مى دانى چه كسى در قبول حقّ لجاجت مى كند، تو او را به حال خود رها مى كنى، زيرا او حقّ را شناخته است امّا از روى لجاجت آن را نمى پذيرد. او در گمراهى خود غوطهور مى شود و ديگر به راه راست هدايت نمى شود. آرى، تو ستمكاران را به حال خود رها مى كنى.

    * * *


    تو آيات قرآن را پيوسته به يكديگر نازل كردى تا مردم هدايت شوند و از آن پند بگيرند، محمّد(صلى الله عليه وآله) آيات قرآن را همچون قطرات باران، پى در پى براى آنان مى خواند، گاهى به آنان وعده بهشت مى داد و گاهى از عذاب جهنّم مى ترساند، گاهى آنان را نصيحت مى كرد و گاهى به آنان هشدار مى داد، ولى آن كوردلان به قرآن ايمان نياوردند و تو هم آنان را به حال خود رها كردى، تو هيچ كس را مجبور به ايمان نمى كنى، تو انسان را با اختيار آفريده اى، راه حقّ را به روشنى براى او بيان مى كنى، او خودش بايد راه خود را انتخاب كند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۷۹: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن