کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    قَصص : آيه ۱۳ - ۱۲

      قَصص : آيه ۱۳ - ۱۲


    وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْت يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ (12 )فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (13 )
    موسى(عليه السلام) در قصر فرعون بود و گرسنه اش شد، مأموران به دستور فرعون به دنبال يافتن دايه حركت كردند، هر دايه اى آمد، موسى(عليه السلام) شير او نخورد، تو شير همه دايه ها را بر موسى(عليه السلام)حرام كرده بودى.
    اينجا بود كه خواهر موسى(عليه السلام) نزديك آمد و به مأموران گفت: "آيا اجازه مى دهيد دايه اى خوب و دلسوز را به شما معرّفى كنم".
    ساعتى بعد مادر موسى(عليه السلام) همراه مأموران به كاخ فرعون آمد، او موسى(عليه السلام) را در آغوش گرفت، موسى(عليه السلام) با اشتياق كامل شير خورد، فرعون و همسرش بسيار خوشحال شدند.
    همسر فرعون به مادر موسى(عليه السلام) گفت:
    ــ تو نزد ما بمان و به پسرمان شير بده !
    ــ من نمى توانم اينجا بمانم، من فرزندانى خردسال دارم كه به من نياز دارند.
    ــ پسر ما وقت و بىوقت نياز به شير دارد، شب گرسنه مى شود. او از هيچ زن ديگرى شير نمى خورد. پس چه كنيم؟
    ــ اگر مى خواهيد مى توانم پسر شما را به خانه ببرم و همچون پسر خود از او مواظبت كنم و هر روز او را به اينجا بياورم تا شما او را ببينيد.
    ــ فكر خوبى است.
    اين گونه بود كه تو موسى(عليه السلام) را به مادرش بازگرداندى تا چشمش به فرزندش روشن شود و اندوهگين نباشد و بداند كه وعده تو حقّ است. تو بر هر كارى توانا هستى و به وعده خود وفا مى كنى، امّا بيشتر مردم اين حقيقت را نمى دانند.[80]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶۶: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن