کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نَمل : آيه ۶۴ - ۵۹

      نَمل : آيه ۶۴ - ۵۹


    قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آَللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ (59 ) أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَة مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَئِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ (60 )أَمَّنْ جَعَلَ الاَْرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَئِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (61 ) أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الاَْرْضِ أَئِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ (62 ) أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَئِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (63 ) أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ أَئِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (64 )
    از پنج پيامبر خود سخن گفتى، (موسى، داوود، سليمان، صالح و لوط(عليهم السلام)). اكنون ديگر محمّد(صلى الله عليه وآله) مى داند كه همه پيامبران در راه هدايت مردم تلاش كرده اند، اين راه با سختى هايى همراه است، ممكن است عدّه اى به سخن محمّد(صلى الله عليه وآله) ايمان نياورند همان گونه كه فرعون سخن موسى(عليه السلام)را نپذيرفت، همان گونه كه قوم ثمود و قوم لوط، سخن پيامبران خود را نپذيرفتند. محمّد(صلى الله عليه وآله) بايد وظيفه خود را انجام دهد، او بايد پيام تو را به مردم برساند.
    اكنون از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى تا تو را حمد و ستايش كند و بر بندگانى كه تو آنان را برگزيدى، سلام و درود بفرستد و با بُت پرستان درباره يكتاپرستى سخن بگويد.
    بُت پرستان مكّه باور داشتند كه تو كار اداره جهان را به بُت ها سپرده اى، آنان سه بُت بزرگ داشتند و نسبت به هر كدام اعتقادى داشتند.
    به راستى چرا آنان بُت هاى بى جان را مى پرستند؟ چرا پرستش تو را رها كرده اند و در مقابل بُت ها سجده مى كنند؟
    چرا آنان با خود فكر نمى كنند كه تو بهتر از آن بُت ها مى باشى؟ تو آسمان ها و زمين را خلق نمودى، از آسمان باران فرستادى و با آن، باغ هاى زيبا و باصفا به وجود آوردى. انسان هرگز قدرت ندارد درختان را بروياند، اين تو هستى كه از دل خاك، گياهان و درختان را مى رويانى !
    آيا غير از تو خداى ديگرى هست كه به انسان اين همه نعمت بدهد؟
    نه، خداى ديگرى نيست، امّا گروهى از انسان ها از روى نادانى براى تو شريك مى آورند، آنان از راه درست منحرف شده اند.
    به راستى چه كسى زمين را چنين آرام نمود تا انسان بتواند روى آن زندگى كند، زمين به دور خود مى چرخد تا روز و شب پديدار گردد. در هر ساعت، زمين 110 هزار كيلومتر (به دور خورشيد) حركت مى كند، امّا تو با قدرت خود چنان زمين را آرام ساخته اى كه انسان ها حركت زمين را احساس نمى كنند و تصوّر مى كنند كه زمين ثابت است !
    تو در زمين نهرهاى آب جارى كردى و براى ثابت نگاه داشتن زمين، كوه ها را آفريدى، اگر كوه ها نبودند، زمين هرگز اين آرامش را نداشت. تو همان خدايى هستى كه دو درياى شور و شيرين را كنار هم قرار دادى و بين اين دو دريا، مانعى قرار دادى تا آب اين دو دريا، مخلوط نشود. اين نشانه اى از قدرت توست.
    آيا خداى ديگرى جز تو هست؟
    هرگز. امّا بيشتر انسان ها نادان هستند و به خدايان دروغين باور دارند.
    كسانى كه بُت ها را مى پرستند، چقدر نادان هستند ! آخر چگونه ممكن است يك بت، شايستگى پرستش را داشته باشد؟

    * * *


    از دو درياى شور و شيرين برايم سخن گفتى كه آن ها را كنار هم قرار دادى، به راستى آن دو دريا كجاست؟
    در اقيانوس "اطلس" جريان آب شيرينى وجود دارد كه آن را "گلف استيريم" مى نامند، اين جريان آب از سواحل آمريكاى مركزى حركت مى كند و به سواحل اروپاى شمالى مى رسد و هرگز با آب اطراف خود مخلوط نمى شود.
    طول اين جريان حدود 7 هزار كيلومتر و عرض آن 150 كيلومتر و عمق آن 800 متر مى باشد و با سرعت عجيبى حركت مى كند. حرارت اين جريان آب با آب هاى اطرافش، تقريباً 15 درجه تفاوت دارد. اين جريان آب، در واقع يك درياست، دريايى كه 7 هزار متر طول و 150 كيلومتر عرض دارد.
    آرى، در وسط اقيانوس اطلس كه آب آن شور است، اين جريان آب شيرين وجود دارد، آب شور اقيانوس با اين جريان مخلوط نمى شود و همچنين آب شيرين اين جريان با آب اقيانوس مخلوط نمى شود و اين نشانه قدرت توست.
    اين جريان آب، بادهاى گرم و مرطوبى را به سوى اروپا مى برد و سبب مى شود هواى مرطوب و معتدلى ايجاد شود. اگر اين جريان آب نبود، دماى قسمتى از اروپا در زمستان، بسيار سرد مى شد.

    * * *


    چرا انسان ها بُت هاى بى جان را مى پرستند؟ چرا پرستش تو را رها كرده اند و در مقابل بُت ها سجده مى كنند؟
    تو دعاى "مُضطَرّ" را مى شنوى ! "مُضطَرّ" به كسى مى گويند كه به سختى درمانده شده باشد و در سختى ها گرفتار شده باشد و از همه جا نااميد شود و به درگاه تو رو كند.
    أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ.
    وقتى انسان به بلا و سختى گرفتار مى شود، تو را مى خواند، تو صداى درماندگان را مى شنوى و دعايشان را اجابت مى كنى و سختى ها و بلاها را از آنان دور مى كنى. تو انسان ها را در زمين وارث و جانشين يكديگر قرار مى دهى و نسل بشر اين گونه ادامه پيدا مى كند.
    آيا خداى ديگرى جز تو هست؟
    هرگز. امّا گروه كمى از انسان ها پند مى گيرند، بيشتر آنان به خدايان دروغين باور دارند.
    چه كسى انسان ها را در تاريكى هاى خشكى و دريا هدايت مى كند؟
    چه كسى بادها را پيشاپيش باران مى فرستد تا مژده آور رحمت او باشند، چه كسى باران رحمت را فرو مى فرستد؟
    آيا خداى ديگرى جز تو هست؟
    هرگز. تو بالاتر و والاتر از آن هستى كه براى تو شريك قرار دهند.
    چه كسى آفرينش را آغاز كرد و انسان ها را از نيستى آفريد، چه كسى قبل از روز قيامت، اين جهان را نابود خواهد كرد؟ چه كسى روز قيامت را برپا خواهد نمود و بار ديگر انسان ها را زنده خواهد نمود؟
    به راستى چه كسى روزى انسان ها را از آسمان و زمين عنايت مى كند؟
    آيا خداى ديگرى جز تو هست كه اين نعمت ها را به انسان ارزانى دارد؟
    اى محمّد ! به بُت پرستان بگو: "شما مى گوييد بُت ها شريك خدا هستند، پس اگر راست مى گوييد، دليل سخن خود را بياوريد".

    * * *


    آيا آنان دليلى براى پرستش بُت ها داشتند؟ آن بُت ها قطعه هايى از چوب و سنگ هستند، موجودات بى جانى كه هرگز استعداد حيات ندارند.
    كسانى كه بُت ها را مى پرستند، چقدر نادان هستند؟ آخر چگونه ممكن است يك بت، شايستگى پرستش را داشته باشد؟
    كسى لياقت پرستش را دارد كه اين سه ويژگى را داشته باشد: خالق، نعمت دهنده، دانا و آگاه.
    در اين آيات درباره اين ويژگى ها سخن گفتى:
    1 - خالق: تو آسمان ها و زمين را خلق نمودى، از آسمان باران فرستادى، تو روى زمين نهرهاى آب جارى كردى و براى ثابت نگاه داشتن زمين، كوه ها را آفريدى...
    آيا اين بُت ها چيزى را خلق كرده اند؟ آنان خودشان آفريده شده اند.
    2 - نعمت دهنده: تو به انسان نعمت هاى مادى و معنوى زيادى داده اى، هيچ كس نمى تواند نعمت هايى كه به انسان داده اى را شمارش كند.
    به راستى بُت ها چه نعمتى به انسان ها داده اند كه عدّه اى آن ها را مى پرستند؟
    3 - دانا و آگاه: تو از حال بندگان خود خبر دارى، به اسرار دل آنان آگاهى، وقتى درمانده اى تو را صدا مى زند، صدايش را مى شنوى و حاجتش را روا مى كنى. امّا بُت ها از چه چيزى خبر دارند؟ آنان مردگانى بيش نيستند، اصلاً استعداد فراگيرى علم و آگاهى ندارند.
    به راستى چرا انسان ها پرستش تو را رها كردند و بُت ها را مى پرستند، اگر آنان كمى فكر مى كردند مى فهميدند كه فقط تو شايستگى پرستش را دارى، افسوس كه آنان اهل فكر نيستند.

    * * *


    آيه 62 اين سوره را يك بار ديگر مى خوانم:
    أمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ.
    سپس به كتاب هاى حديثى مراجعه مى كنم، به سخنى از امام صادق(عليه السلام)مى رسم كه به ياران خود چنين فرمود: "مهدى(عليه السلام)همان مُضطرّى است كه خدا در اين آيه از او سخن گفته است".[47]
    وقتى من اين سخن امام صادق(عليه السلام) را خواندم به فكر فرو رفتم، به راستى هنگام ظهور مهدى(عليه السلام) چه اتّفاقى روى خواهد داد؟ من دوست داشتم در اين باره بيشتر بدانم، پس به مطالعه و تحقيق پرداختم و سرانجام دانستم ظهور مهدى(عليه السلام)اين گونه خواهد بود.

    * * *


    مهدى(عليه السلام) ابتدا به مكّه مى آيد، مردم شهر همه در خواب هستند، كنار كعبه خلوت است، مهدى(عليه السلام) در كنار كعبه دعا مى كند، او با خداى خود نجوا دارد، او همان "مضطرّ واقعى" است. لحظاتى مى گذرد...
    ناگهان پرچمى كه همراه مهدى(عليه السلام) است خود به خود باز مى شود، بر روى آن پرچم چنين نوشته شده است: "البَيعَةُ لله". يعنى هر كس با صاحب اين پرچم بيعت كند در واقع با خدا بيعت كرده است.[48]
    همه جا نورانى مى شود، فرشتگان دسته دسته از آسمان به زمين مى آيند، مسجدالحرام پر از صف هاى طولانى فرشتگان مى شود، جبرئيل و ميكائيل(عليهما السلام) هم مى آيند.
    جبرئيل نزد مهدى(عليه السلام) مى رود، سلام مى كند و مى گويد: "آقاى من ! دعاى شما مستجاب شد".[49]
    مهدى(عليه السلام) وقتى اين سخن را مى شنود، دستى بر صورت خود مى كشد و مى گويد: "خدا را حمد و ستايش مى كنم كه به وعده خود وفا كرد و ما را وارثِ زمين قرار داد".[50]
    اكنون او از جاى خود برمى خيزد و ياران خود را صدا زده و مى گويد: اى ياران من ! اى كسانى كه خدا شما را براى ظهور من ذخيره كرده است به سويم بياييد".
    صداى او به گوش يارانش مى رسد، اين به قدرت توست، آنان يكى پس از ديگرى، خود را به مسجد الحرام مى رسانند. بعضى از آنان از راه دور با "طَىّ الأرض" به مكّه مى آيند. لحظاتى مى گذرد، همه ياران، كنار درِ كعبه، دور مهدى(عليه السلام)جمع مى شوند و مهدى(عليه السلام) براى آنان سخن مى گويد.
    آرى، ديگر روزگار سياهى ها به پايان مى آيد، از كنار همين كعبه، عدالت واقعى همه جهان را فرا خواهد گرفت. اين وعده اى است كه هرگز تخلّف نخواهد داشت.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۸: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن