وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَة بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ (58 ) وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آَيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ (59 )
بزرگان مكّه به فكر ثروت و منافع خود هستند، پس حقيقت را انكار مى كنند، چرا آنان به تاريخ انسان ها انديشه نمى كنند؟
قبل از اين شهرهاى زيادى بودند كه مردمان آن ها، سرمست زندگى خوش خود بودند و راه كفر را در پيش گرفته بودند، تو به آنان مهلت دادى و سرانجام همه آنان را هلاك كردى.
آنان براى خود كاخ ها و خانه هاى باشكوه ساخته بودند، امّا همگى نابود شدند و كاخ ها و خانه هاى آنان ويران شد و ديگر كسى در آن شهرها سكونت نكرد. (فقط گاهى مسافران از آنجا عبور مى كنند و مدّت كوتاهى براى استراحت در آنجا منزل مى كنند).
آرى، آنان بر كفر خود اصرار ورزيدند و تو عذاب خود را بر آنان فرستادى، هيچ كس از آنان باقى نماند تا وارث آنان باشد، آنان هيچ وارثى از خود باقى نگذاشتند، همگى با هم هلاك شدند، تو وارث شهر و سرزمين آنان شدى.
هرگز قبل از اتمام حجّت و روشن شدن حقيقت، آنان را عذاب نكردى. اين سنّت توست: قبل از آگاهى دادن و آشكار كردن حقّ و باطل، كسى را عذاب نمى كنى.
اگر مردمى كه در يك منطقه زندگى مى كردند، در جهل و نادانى بودند، ابتدا پيامبرى را در مركز آن منطقه مى فرستادى تا آنان را هدايت كند، آن پيامبر سخن خود را به گوش مردم آن منطقه مى رساند، همه كسانى كه در روستاها و شهرهاى آن منطقه بودند، از سخن آن پيامبر آگاه مى شدند و حقّ براى آنان آشكار مى شد.
آنان مى توانستند حقّ را برگزينند و اهل سعادت و رستگارى شوند، امّا خودشان آزادانه راه كفر را انتخاب كردند و سرانجام به عذاب تو گرفتار شدند. آرى، تو فقط كسانى را عذاب كردى كه بر خود ظلم كردند، آنان حقّ را شناختند و آن را انكار كردند و پيامبر تو را دروغگو خواندند، تو به آنان مهلت دادى و سرانجام آنان را نابود كردى.
* * *